Saturday, December 25, 2010

happying! in persian &english!


من سعيد شجاعي سعدي بعنوان وبلاگ نويس  صلح طلبانه سياسي و طنز (كه 16 وبلاگ را راه اندازي و مديريت  نموده است) بهترين تبريك و شادباش خود را بمناسبت تولد حضرت مسيح "ع" و سال نو ميلادي تقديم همه شما و بويژه مسيحيان جهان نموده و ارزو مي كنم نه در سال اينده و نه در سالهاي بعد از ان جنگي بين جمهوري اسلامي  ايران و غرب  (و در هيچ جاي ديگر جهان )صورت نگيرد. چرا كه  چنين جنگي (بنظر من) پيامدهاي غير قابل كنترل و نيز بسيار وحشتناكي خواهد داشت كه نهايتا منجر به جنگ سوم جهاني خواهد گرديد.
 چنين باور دارم كه  نه تنها مردم ايران و   منطقه و غرب  و اسراييل  نيازي به جنگ و كشتار  برعليه يكديگر ندارند بلكه براي حل و فصل بسياري از مشكلات كنوني جهان (مانند مسئله فلسطين) نياز به همكاري  عميق و واقعي يكديگر دارند. به همين دليل است كه  بنده معتقدم   نه تنها مردم ايران و غرب دشمن يكديگر نيستند بلكه دوستار و عاشق يكديگر هم هستند! پس پيش بسوي جهاني  سر شار از عشق و صلح و دوستي !. انشالله
------------------------

I (said shogaiee saadi, the owner of sixteen  political and peace weblogs in english & persian) express my best happying  chrismas and the  new year to


all people of the world,specially, the christians.
i hope a world with peace and friendship, by no war between i.r. of iran and the west, and no war in other part of the world  in new year & in following years.
i am in opinion that iran and the west and israel dont need  a war with a terrible and   uncontorlled  outcomes, a war which can lead the world to the "thrid world war" indeed, the world need iranian and the world (specially, the rigional and the  west states) friendship & co-copration to solve the rigional and the world problems, like philestan issue and etc.
i think the people of the west and the iran not only isnot enemy of each other,but like (and is in love of ) eath other.so, go ahead to  world with
loving and friendings. amin.
 

Monday, December 20, 2010

stop the war ! between two korea befor beginning!جنگ بين دو كره را قبل از شروع متوقف كنيد

ياداوري:


همانگونه كه مي بينيد بر خلاف رويه معمول ماههاي اخير اين ماه به جاي يك مطلب دو مطلب را در وبلاگهايم قرار دادم .علت اين امر اهميت  احتمال بروز  جنگ بين كره شمالي و جنوبي  و حاميان انهاست  كه اين روييه را در اين ماه بر هم زد . بنا براين از شما خواننده عزيز در خواست مي نمايم در صورت تمايل مطلب ديگر با نام "هفت نكته سياسي مهم باريكتر از مو " كه از قضا بند هفتم ان نيز بي ارتباط با موضوع اين تحليل نيست را نيز در كنار ساير تحليلها و طنز هاي اين وبلاگ و ساير وبلاگهايم را  مطالعه و به ديگران هم توصيه نماييد.با تشكر.
سعيد شجاعي سعدي- شيراز دوشنبه 89/9/29


==============
خطر جنگ در شبه جزيره كره روز بروز بيشتر مي شود و قدرتهاي حامي دو كره متاسفانه بجاي ميانجيگري وارام كردن فضاي جنگي و سنگين  بين دو كره  بمنظور حل مسئله !با دامن زدن به اختلافات و افزودن گره بر گره هاي كور بين دو كره ! اتش جنگ رواني بين انها  را شعله ور تر مي سازند  و هيچ بعيد نيست اگر اقدامي سريع و همه جانبه  براي جلوگيري از  هر چه بيشتر وخيم شدن  اوضاع صورت نپذيرد جهان در اينده خيلي نزديك شاهد  يك جنگ تمام عيار ديگر بين دو كره باشد! جنگي كه احتمالا نتيجه اش تلفات صدها هزار نظامي و غير نظامي در دو كره و كشورهاي ديگري كه رسما و يا غير رسمي (با اعلام و يا بدون اعلام )وارد ان مي شوند  خواهد بود(  به احتمال زياد  در صورت بروز جنگ  و بويژه اگر دامنه ان محدود و كنترل نشود  پاي ژاپن و تايوان  و چين و روسيه امريكا  و حتي برمه و ويتنام و  هند  و غيره به اين جنگ كشيده شود).

حال مطلوب بنظر مي رسد هر چه سريعتر شوراي امنيت و ساير نهادها ي مسئول بين المللي با توجه به اعلام كره جنوبي براي برگزاري مانور نظامي در جزيره و مناطق مورد اختلاف با كره شمالي و تهديد كره شمالي به مقابله به مثل !از گسترش تنش و اغاز درگيري ها جلوگيري بعمل اورند و اگر به هر دليلي اين كار ميسر نشد. دست كم از گسترش جنگ در ان منطقه جلوگيري نمايند و به



جستجوي همه جانبه براي متوقف كردن درگيري هاي احتمالي بپردازند.هر چند بر اين باورم كه اگر سياستمداران و سرمايداران و مالكان كارخانه هاي سازنده اسلحه  در غرب و شرق ! اراده و  امور را باهم هماهنگ  كرده باشند و تصميم به جنگ گرفته باشند! عملا  نه اين مطلب هشدار گونه و نه شوراي امنيت و نه هيچ سازمان و نهاد منطقه اي و جهاني ياراي جلوگيري از بروز جنگ و بعد هم توان پايان بخشيدن به ان تا هنگامي كه  اسلحه هاي توليد شده انها در انبارها بفروش نرسد و ازمايش سلاحها ي جديدشان انجام نپذيرد ! را نخواهند داشت.
اميد كه خداي مهربان  لطف فرموده و جنگ طلبان جهان  را سر عقل بياورد و شر انها را از سر مردم دنيا كم فرماييد تا صلح و دوستي و احترام متقابل بين همه دول و ملل برقرار گردد. امين يا رب العالمين!.

Friday, December 17, 2010

the 7 important political points thinner thn a hair!هفت نكته مهم سياسي باريكتر از مو



"بنام خدواند بخشنده و مهربان و بنام خدای مهربانی وعدالت پیشگان "
 پیشگفتار-
مثل همیشه این مطلب نیز نظر شخصی  ولی تخصصی بنده  بعنوان یک شهروند ساده و بی ادعای است که نهایت ارزویش رفاه و اسایش و همه مردم ایران زمین از دورترین نقاط محروم استان سیستان و بلوچستان گرفته تا مرفه ترین مردم ساکن در سعادت اباد  ولنجک و نیاوران تهران و دیگر مناطق  و نيز صلح و ثبات  و رشد و توسعه و فقر زدايي منطقه اي و جهاني است. بهر حال بعرض انها که نمی دانند میرسانم مقالات و نوشته های بنده از ذهن توهم و  رفاه زده  و بی درد (مثل انهاي كه از سر سيري و بي دردي اداي دلسوزان را در مي اورند تا مثلا وجدان نداشته اشان از مال مردم و  رانت و بيت المال خوري خود و خانواده  و اقوام قدرتمندشان! كه به گسترش فقر و فحشا و بزهكاري منجر

شده است! ارامشان بگذارد )بیرون نیامده است بلکه این مطلب و سایر مطالب وبلاگهایم   از  سر دلسوزی و احساس مسئولیت  و ذهن  و قلب پاک و نیت خیر و  زلال و بی غل وغشی صادر شده که در بیان مطالب خود کمترین منافع مالی و سیاسی و غیره ندارد  و  اتفاقا در نهایت بیرحمی مورد  محرومیت مالی و اجتماعی  و سیاسی اعلام نشده هم واقع شده است . همه جوره حق و حقوق  قانونی و طبیعی اش را خورده اند و اما دریغ از غم و یا خمی که  او به ابرو بیاورد که هیچ ! بلکه  همه را بخشیده و بر رفتار دنیا طلبان دغل باز و ريا كار  مدعی خود از ته دل می خندد بگذریم! اگر می خواهید بیشتر بدانید این و سایر مطالب وبلاگهایم را بخوانید و  مایل بودید به دیگران هم ان را  پیشنهاد نمایید.
در پایان این پیشگفتار مجدد یاداور می شوم اگر مطالب درستند گوارای وجودتان و اگر نادرست از قبل پوزش مرا پذیرا باشید. ضمنا هرگز اعتقاد ندارم هنر نزد ايرانيان است بس! و اگر به توانمنديهاي تاريخي ايران و ايراني تاكيد دارم به دليل ان است كه بنا به دلايل تاريخي كه در فرصتي ديگر به بحث انها خواهم پرداخت ايران و ايراني از جايگاه بلند و مهم خود در تمدن و فرهنگ جهان دورگرديده است  و لذا اين حق طبيعي ايران است تا با تلاش و گوشش دولت و فرزندان خود به جايگاه علمي و صنعتي و فرهنگي بايسته و شايسته خود برسد (همانگونه كه كشورهاي پيشرفته ديگر هم با تلاش دولت و مردم خود به اين جايگاه رسيدند).

والسلام-سعید شجاعی سعدی - شیراز- ایران پنج شنبه 89/9/25مصادف با عاشورای حسینی

=============

1-شهادت امام حسین"ع" امیر ازاده گان و عدالت طلبان و مصلحین همیشه تاریخ و یاران گرانسنگش بویژه حضرت ابوالفضل عباس "ع" بر همگان تسلیت باد!.

2- شهادت هموطنان بیگناه و بی دفاع و ازاده چابهاری که در تاسوعای حسینی توسط وابستگان به اردوگاه جهل و تعصب و کج فهمی در نهایت شقاوت و بی رحمی به شهادت و ملکوت اعلی رسیدند را نیز  تسلیت عرض میکنم!.
---------------
جا دارد تا دولت محترم و  مسئولین  استان سیستان و بلوچستان  روند محرومیت زدایی و ابادانی و سازندگی و رشد و توسعه همه جانبه این استان را سرعت مضاعف بخشیده و ان را تسریع نمایند تا اردوگاه جهل و تعصب و کج فهمی نتواند فرزندان ایران زمین را در ان استان شستشوی مغزی داده و با القای شقاوت و بی رحمی  انها را به  در مانده گی بکشاند و انگاه که این فریب خوردگان  تسلیم شان شدند انها را به کشتن هموطنان صغیر و کبیر و هم استانی های شیعه و سنی خود انهم در بی رحمانه ترین شکل ممکن  وادار نمایند.
--------------
مگر انسان می تواند باور کند که بدون وجود و حضور عوامل و دستهای خارجی گروهی  که خود را از قوم بلوچ می داند و سنگ حمایت از حقوق انها را به سینه می زند نداند و نفهمد ! که قوم بلوچ یکی از اقوام اریایی  و نجیب و اصیل ایرانی هستند که در  کنار سیستانی ها  و سایر اقوام اریایی ایرانی در 5 هزار سال قبل در شهر سوخته( بین زاهدان و زابل )نه تنها تمدن درخشان ایرانی که یکی از تمدنهای درخشان جهان را پایه گذاری نمودند!انهم


 تمدنی که  (در همان پنج هزار سال قبل )براي اولين بار در جهان  چشم مصنوعی را ابداع و ان را در کاسه چشم نابود شده یک خانم طي يك عمل جراحي باورنكردني قرار داد (یعنی زمانی که اکثر مردم جهان ان روز در توحش و بربریت کامل بسر می بردند) . باز کیست که نداند در همین شهر سوخته بود که اولین انمیشن جهان (فیلم کارتونی) بر سفال یک جام طراحی و ایجاد شد. کیست که نداند مردم غیور و دلاور  و مهربان و با فرهنگ و  ومعرفت و تقوا ی بلوچ و سیستانی هرگز و هرگز اهل سربریدن و کشتار انتحاری و اعمالی  ضد انساني و ناجوانمردانه ! از این دست (که نه در فرهنگ ایران زمین و نه در فرهنگ مبارزه مردان مرد ان دیار   در دفاع از شرافت و  مرزوبوم خود بهنگام  تهاجم بيگانگان جایی دارد!) دست بزنند .


چنین اعمالی تا انجا که مستندات تاریخی گواهی می دهد فقط و فقط از بربر ها و قبايل بدوی عرب در پیش از اسلام و نيزقبايل وحشی مغول انهم در گذشته های دور سر زده است و در قرن بیست و یک ! حتی انها هم دیگر دست به چنین اعمالی نمی زنند و ترک عادت نموده اند !(البته اگر از چند مورد اعمال طالبان و القاعده بگذریم که در همین دوران صورت گرفته است).
--------------------
در محرومیت فاحش مردم و مناطق بلوچ و سیستان نشین میهن اسلامی شکی نیست(محرومیتی که کما وبیش چند استان دیگر نیز گرفتار ان هستند) بماند که  واقعا این محرومیت ها نه در شان و ابروی  نظام جمهوری اسلامی است و نه در شان سابقه درخشان تاریخی مردم ایران زمین و بویژه مردم متمدن و با فرهنگ و  مهربان  و دلاور و غیور استان سیستان و بلوچستان !. دولت بنظر می رسد نهایت تلاش خود را کرده و می کند تا این محرومیت ها رفع گردد اما بدلیل عمق محرومیت ها بنظر می رسد یک بسیج کامل و انقلابی و ضربتی همه جانبه لازم است صورت پذیرد تا فقر و محرومیت از ان  رخت بربند و این استان مهم و تمدن ساز ایران بار دیگر عظمت و شکوه هزاران ساله خود را باز یابد و بتواند در کنار سایر اقوام ایرانی به اعتلای  تمدن اسلامی و ایرانی دوام و قوام بیشتری بخشند و ایران  را بعنوان پرچمدار جهان اسلام  به جایگاه رفیع  و شایسته تاریخی پیشین خود در جهان بازگرداند.


تنها دراین صورت است که دست توطئه گر قطع خواهد شدو  توطئه های قدرتهای گستاخ بیگانه در شستشوی مغزی اندک عناصری برای  انجام اعمال ضد انسانی و بیرحمانه برای همیشه پایان می یابدو تیر انها  برای  گسستن وحدت و همبستگی ملی همه اقوام ایرانی بسنگ خواهد خورد .من باور ندارم کسی که خود را بصف مومنین و عزاداران هیئات مذهبی و یا مردم کوچه و خیابان می زند و خود را منفجر میکند واقعا در لحظه انجام این عمل جنایتکارانه خود بداند که نتیجه عمل او در جهت منافع کشورها و قدرتهای زورگو و مستکبر و سایر کشورهای کوچک اقماری انها در منطقه است و هیچ نفعی از عمل او و گروهش به مردمی که انها مدعی دفاع از حقوق انها هستند نمیرساند که هیچ ! بلکه بدلیل امنیتی شدن هرچه بیشتر فضای ان استان عملا طرحهای عمرانی و رفاهي  در دست اقدام احتمالا قطع و یا حداقل روند ان کند تر خواهد گردید .

پس پر واضع است ضرر اينگونه كشتارهاي جنايتكارانه انتحاري  برای کشور و مردم استان و نفع سیاسی زودگذر ان برای کشورهای بیگانه است تا  مثلا اول- اقتدار دولت و نظام  را در تامین امنیت زیر سئوال ببرند( !؟)و دوم-
ایران اسلامی را دچار تفرقه(!!!؟) نشان دهند تا  نهایتا  در اينده زمینه تبلیغی و اغنای افکار عمومی داخلی و بین المللی را در انجام هر گونه حمله احتمالی به ایران اسلامی را از پيش فراهم ساخته باشند . حمله ای که هر روز که می گذرد احتمال انجام ان کمتر و کمتر می شود زیرا توان سیاسی و اقتصادی و صنعتی و نظامی ایران روز بروز بیشتر می شود و این عملا امکان دفاع و پاسخگویی ایران را به هر نوع حمله احتمالی بسیار بیشتر نموده است و  همانگونه که در تحلیلهای 6 سال گذشته خود در این وسایر وبلاگهایم نشان دادم قطعا و تحقیقا جنگ سوم جهانی از پیامد های نهایی چنین حمله ی احتمالی خواهد بود و هرج و مرج و انارشیست گسترده و نابودی توان اقتصادی و نظامی و جمعیت بسیار زیادی از ملل و کشورهای  منطقه و جهان را بدنبال خواهد داشت.
------------------------
از موضوع اخیر زیاد دور نشوییم . بنظر می رسد  جا داشته باشد  تا مسئولین محترم در بر خورد با عوامل خشونت صرفا کار قضایی   را در دستور کار قرار ندهد بلکه با کار تبلیغی و رسانه ای و فرهنگ سازی راههای نفوذ قدرتهای خارجی را بگیرند و در برخورد با عوامل خشونت  در ان استان مسئله روشنگری و رفع شستشوی مغزی  اندک هموطنان فریب خورده در ان استان را فراهم نموده و با گذشت و رحم و محبت و منطق  انها را بدامن ملت بزرگ ایران بر گردانند . خشونت را با خشونت جواب دادن فقط فرصت را به  کشورها و عوامل گستاخ و توطئه گر بیگانه می دهد تا بر عمق اعمال و توطئه شیطانی خود بیافزایند و از شرایط  پیش امده نهایت سوی استفاده راببرندکه انشاالله  با درایت مسئولین محترم چنین نخواهد شد و ارزوی ان را  دشمنان خارجی بگور خواهند برد.
-------------
3- قدرتهای خارجی بدانند ایران و ایرانی تصمیم گرفته است تا بار دیگر (مثل نیاکان متمدن و فرهنگ ساز هفت هزار ساله پیشین خود) به جایگاه علمی و فرهنگی و صنعتی شایسته خود برگردد. ایرانی  صلح طلب است از جنگ و کشتار و خشونت  و خونریزی بیزار است  و بجز برای دفاع از استقلال و تمامیت ارضی  از توان خود استفاده نخواهد کرد  . ایرانی ارزویش منطقه و جهانی ارام و امن و در نهایت دوستی و همکاری انسان دوستانه است . پس بهتر است  کشورهای مدعی ایران دست دوستی به سوی ایران دراز کنند و یکبار برای همیشه بپذیرند که  تحریم و تهدید و کشتار های وحشیانه نه تنها کمترین اثری در روند عملی کردن  این تصمیم ایجاد نخواهد بلکه اراده ها را  برای انجام این مهم مصمم تر  نیز خواهد نمود .ایران این توان سیاسی و معنوی را دارد تا غرب و شرق را در حل بسیاری از مشکلات منطقه ای و جهانی یاری رساند . ان را باور کنید و از این توان بالقوه و بالفعل ان استفاده نمایید.

4-  غرب و بعضی از کشورهای حسود و عقب مانده منطقه بخواهند و چه نخواهند ! ایران فضایی و اتمی گرديده و در استانه  صنعتی شدن کامل هم قرار گرفته  است و صنایع مختلف هم در این کشور در حال ایجاد و یا گسترش است و می بینید کم کم نقش تولیدات صنعتی و صادرات کالاها و خدمات صنعتی  جای صادرات نفت را در اقتصاد ایران زمین می گیرد و صنعت خودرو سازی ایران از افریقا تا امریکای لاتین و حتی روسیه و اروپا را هم تحت پوشش صادراتی خود قرار داده است.


5-  قانونا تعویض وزیر خارجه  و یا هر وزیر دیگری حق طبیعی هر رییس جمهور و رييس دولت(در دنيا و منجمله در كشور ما) است هرچند در تعویض اخیر بنظر می رسد بهتر ان بود که تا برگشت وزیر محترم سابق صبر می گردید اما احتمالا شنبه شب اینده مورخ 89/9/27 (بنا بر  انچه رسما خبرگزاری فارس و صدا و سیما  اعلام کردند ) رییس جمهور محترم دلایل خود را برای انجام این تعویض و شکل انجام ان در کنا ر سایر موارد مورد نظر ایشان  توضیح خواهند داد.

6- بعنوان یک شهروند ساده تقریبا محروم از همه حقوق سیاسی و اجتماعی و مالی تحمیلی از سوی برو بچ بالا و پایین و متوسط! (به تعبیر سریال خوش نشینان!) به همه گروههای سلطنت طلب و چپ و راست و معاند و مخالف و داخل نشین و خارج نشین  و اپوزیسیون  و افراد مستقل منتقد پیشنهاد می کنم بیایید یک بار برای همیشه به اصل خود بازگردیم و با قبول اشتباهات سیاسی و تبعات اشتباه محاسباتی خود و پذیرش واقعیتهای سیاسی کشور و منطقه و جهان زمینه هر چه بیشتر رشد و ترقی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و صنعتی مردم و کشور را فراهم سازیم. و به دول غربی و اسراییل و کشورهای انگشت شمار عربی در منطقه که بر اساس افشاگریهای سایت  "ویکلی ليكز " خواستار حمله غرب و اسراییل به ایران هستند پیشنهاد می کنم در یک کنفرانس جهانی با

موضوع "حل وفصل همه جانبه مشکلات بین ایران و غرب و انها" به رفع سوی تفاهمات و پایه ریزی یک روابط سالم همه جانبه مبنی بر احترام و حسن همجواری واقعی اقدام کنند (چرا كه براساس پيش بيني  و تحليل بنده و بسياري از تحليلگران حاذ داخلي و بين المللي در صورت حمله غرب و يا اسراييل به ايران متاسفانه هيچ كشوري در منطقه از تلفات  و تخريب بسيار سنگين و نيز تغير در ژئوپلتيك كشورهاي منطقه و جهان در امان نخواهند ماند) . نتايج چنين كنفرانسي به احتمال زیاد چون منافع روسیه و هند و چین و سایر کشورهای مهم منطقه و جهان را نیز تامین خواهد نمود مورد حمایت و

پشتیبانی انها هم قرار خواهد گرفت . پس مطلوب بنظر مي رسد همه باید بپذیریم در قرن بیست ویک راهی بجز  دوستی و همکاری بین ملل و کشورهای جهان وجود ندارد چرا که در غیر این صورت بدلیل پیشرفت تکنولوژی بروز جنگ در این قرن (بویژه اگر دامنه و وسعت ان کنترل و مدیریت نشود)بسرعت به یک جنگ جهانی ویرانگر تبدیل خواهد شد که اگر نگویم جهان را نابود خواهد کرد عملا ان را در استانه نابودی نسبي و يا  كامل قرار خواهد داد!.


7-ساختار فعلی سازمان ملل و شورای امنیت بنظر نمی رسد بتواند بحرانهای منطقه ای و جهانی پیش رو در قرن حاضر را کنترل و مدیریت نماید که هیچ ! بلکه بنظرم می رسد قدرتهای کلیدی و صاحب حق رای دراین سازمان با اعمال  تبعیض و بی عدالتی های جاری ! عملا زمینه  شروع و یا شعله ور کردن بسیاری از جنگ ها را در این قرن فراهم خواهد نمود!.
پس مطلوب بنظر می رسد هر چه زودتر ساختار کنونی این سازمان طی کنفرانس بین المللی با حضور و رای مساوی همه اعضا اصلاح  و نظم جدید مورد توافق همه اعضا ایجاد گردد تا از نابودی جهان در این قرن جلوگیری بعمل اید.

Thursday, November 11, 2010

iran rich-people meetings in london!

"طنز همایش دارندگان ثروت باداورده در لندن"

دیشب باز خواب ناسازگار و نا بهنگامی ! دیدیم .نمی دانم چرا این نوع خوابهای سیاسی خطرناک و مسئله دار ! سراغ من بینوا  و ضعیف و مستضعف می اید .اگه اخرش این نوع خواب دیدن کار دستم نداد! واقعا چه شانسی دارم من! مردم شبها که میخوابند خوابهای رنگی و عسل خورون می بینند !  و من خوابهای هولناک و قمر در عقرب مشکل ساز و مورد دار ! چه کنم حتما قسمت من همینه . به هر حال اینم  طنز خواب سیاسی دیشب من :
--------------------------
اقا عجب جلسه ای بود  نما ینده گان همه فقرا و ندارهای سابق  که به لطف رانت و زمین خواری و نیز  خصو صی سازی دو دهه قبل  و احتکار  و زدوبند  و رشوه خواری  و بیت المال و مال مردم خوری و کلاه برداریهای کلان  و دور زدن قوانین در طی سی سال گذشته ! حالا برای خودشان کسی !!! شده اند  در سالن بزرگ همایش بین المللی لندن ! جمع شده بودند و رییس جلسه بعد از اعلام شروع و رسمیت جلسه سخن خود را بشرح زیر  اغاز کرد:
--------------
خانمها و اقایان :
همه میدانند و میدانیم که اکثر ما و اکثریت کسانی که ما بنمایندگی انها در این همایش شرکت کردیم فبلا اه در بساط نداشتیم اما موفق شدیم با زرنگی! ( بخوانید با روش بی شرمانه و کودن نانه ! )و  با سوی استفاده از شرایط جنگ و دوران  مشعشه   سازندگی و اصلاحات میلیاردها ! که صدها و بلکه هزاران میلیارد اموال منقول و نامنقول به جیب بزنیم و ما که تا ده وشهر بغلی  خودمان دور تر نرفته بودیم با  رونق دادن اقتصاد اینجاها بوسیله انتقال پول و ثروت باداورده به دوبی وبعد هم اروپا  و کانادا و امریکا و اقیانوسیه و خاور دور و نزدیک و حتی افریقا به قیمت فقیر کردن بخشی از مردم خود  که ثروتشان را بالا کشیدیم !حالا برای خودمان کسی! شده ایم و وقتی می رویم ایران ریش و انگشتر و تسبیح و روسری و چادر را می چسبیم و وقتی اینور ابیم فارغ از همه این قید و بندهای قرون وسطی!  با تغیر ذائقه و ظاهر و باطن  خود از کیسه مردم عشق و حال وصف ناپذیری می کنیم  که قبلا در ده و شهرمان  بخواب هم  نمی دیدیم . اما خانمها و اقایان  محترم !  این روزها همانگونه که همه میدانیم خطرات زیر موقعیت ما را به چالش کشیده است :

1- امکان دارد غرب ما را هم جز تحریم ها محسوب کند و اموال ما را  مصادره و یا بلوکه کند.

2- امکان دارد اموال ما در جریان اجرای طرح هدفمند کردن به خطر بیفتد و اصطلاحا باد اورده را باد ببرد!.

3- امکان دارد جنگ بشود و باز اموال ما در داخل و خارج بخطر بیفتد.

4- ممکن است خطرات دیگری سوای سه احتمال فوق همه چیز ما را بخطر بیندازد

به این چهار دلیل است که ما در اینجا یعنی شهر لندن ! جمع شدیم تا علاج واقع را قبل از وقوع پیش بینی نموده تا در اینده غافلگیر نشویم. در جلسه امروز سه نفر  سخنرانی خواهند نمود .

1- نماینده گروه سیاسی 2- نماینده گروه اقتصادی 3-  و نفر سوم یک کارشناس و برنامه ریز منتقد بنام سعید شجاعی سعدی که به ترتیب گفته شده  سخنرانی خواهند نمود . در اینجا از نماینده محترم فراکسیون سیاسی دعوت می کنم برای سخنزانی به جایگاه بیایند.
------
 با همراهی کف و سوت حاضرین نماینده به جایگاه رفته و اغاز سخن
می نماید .
---------------
اقای رییس -خانمها و اقایان:
مستقیم میروم سر اصل مطلب !.برای جلوگیری از خطرات  چهار گانه ای که  در ابتدای جلسه اقای رییس بر شمردن !من بعنوان نماینده گروه سیاسی موارد زیر را به همایش پیشنهاد می کنم:

1-    برای انتخابات اینده ریاست جمهوری و مجلس و شوراها و غیره باید داوطلب معرفی کنیم و انقدر خرج کنیم تا همه انها را مال خود کنیم.البته طبیعی است باید کسانی را معرفی کنیم  که قبلا توان خود را با کسب حداکثر ثروت از راههای باداوردی که اقای رییس برشمردن به اثبات رسانده باشند.

2-    باید هر نیرو ی بدرد بخور و توانمند ی را که اهل صنف ما نیست و ممکن است در اینده برای منافع ما مضر باشند را شناسایی و با روشهای مخصوص خود مان !  از میدان به در کنیم !.

3-    باید خود را برای بروز هر تحولی اماده کنیم  و برنامه های سیاسی لازم را ازقبل تهیه نماییم.

4-    بعد نیست با خارجیها و بخصوص با امریکایها  و انگلیسی ها و فرانسوی ها و روسها و چینیها وصلت کنیم مثلا از انها دختر بگیریم هر چه نباشه اونها اهل کتابند و برای دخترچینیهای که ممکن است اهل کتاب نباشد بعدا راه حل دیگری پیدا می کنیم. نتیجه این کار ان میشود که اموال ما در صورت بروز جنگ و تحریم بیشتر ! محفوظ می مانده و جایگاه اقامت دایم و امن برای همیشه پیدا می کنیم و نهایتا تابعیت انها را هم کسب می کنیم !.


بله اقای رییس و حضار گرامی این بود مجموعه پیشنهادات فوق تخصصی ! گروه سیاسی به این همایش بود که به عرض شما رساندم.

رییس همایش – ضمن تشکر از نماینده گروه سیاسی از  نماینده گروه اقتصادی دعوت می کنم سخنان خود را بیان کنند.
دوباره  همهه و صدای  سوت و  دست زدن حضار  بلند می شود و نماینده  فوق به جایگاه می اید  و به شرح زیر سخنرانی می کند.
افای رییس -  خانمها و اقایان :

مفتخرم که در خدمت شما و برای شما پیشنهادات زیر را تقدیم کنم

1-    باید جنس و کالا  را در ایران و در هنگام اجرای طرح هدفمند کردن رایانه ها بشدت گران کنیم تا دولت منتقد ما دچار مشکل گردد! (یکی از بین حضار فریاد می زند رایانه همان کامپیوتر است باید بگی یارانه – خنده حضار  و تذکر رییس جلسه که منظور سخنران همان یارانه است و  اشتباه لپی بوده و گرنه نماینده خود دارای فوق تخصص اقتصاد از دانشگاه صنف خودمان است !) .

2-    پیشنهاد می کنم بخش عمده ثروتمان را به طلا تبدیل و در اتاق و باغچه منزل چال کنیم تا ابها از اسیاب بیفتد و دوباره انها را در بیاوریم و با انها حال  و زندگی کنیم.

3-    باید گاهی به ریش  و انگشتر و تسبیح پناه ببریم و گاهی هم به کراوات  و سه تیغه کردن صورت و سبیل و مینی شلوار و تی شرت  و امثال ان ! تا هردو طرف را راضی کنیم و ثروت باد اورده خودرا حفظ کنیم و ان را از گزند حوادث محفوظ بداریم.

این بود پیشنهادات کارشناسی شده ما به این همایش .

-----------
رییس جلسه ضمن تشکر از نماینده گروه اقتصادی از سعید شجاعی سعدی می خواهد به جایگاه بیاید اما اینبار از دست و سوت زدن خبری نیست که نیست ! بلکه هو هم میکنند شاید از قبل حدس میزندکه چه می خواهد بگوید چرا که سالها بود مقالات او را در وبلاگهایش خوانده بودند.

به هر روی سعید شجاعی سعدی  بعنوان کارشناس برنامه ریز حالا در جایگاه قرار داشت صحبت خود را چنین اغاز کرد.
 حضار و هموطنان گرامی  سلام .
(به زور یک نفری علیکم سلام میگوید)

من بعنوان یک برنامه ریز که به این همایش شما در لندن  دعوت شده ام بدون مقدمه به اصل مطلب می پردازم و ان اینست که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم بعنوان یک ملت بزرگ و تمدن ساز و با سابقه چند هزار سال خلق اثار هنری و معماری و ادبی  و فرهنگی و سیاسی و حقوق بشری و علمی دارای هویت ملی  و منطقه ای و جهانی  شاخصی هستیم و به همین دلیل  تک تک ما در قبال  جایگاه بلند  تاریخی ملت و کشور خود دارای مسئولیت و سرنوشتی مشترک هستیم که باید همه به وظایف خود عمل کنیم .


 من ترجیح می دهم شفاف تر سخن بگویم مثلا همین شما جمع حاضر که تا همین سی سال قبل (همانگونه که رییس محترم در اول جلسه  هم به ان اشاره کرد ) اکثرا در ده و روستا و جنوب شهر خود در فقر و نداری شدید بسر می بردید در خصوصی سازی  دهه دوم انقلاب با سوی استفاده از موقعیت و با رانت خواری شدید یک شبه صاحب ثروت باداورده شدید و در حالی که اکثریت  بروبچه های جنگ و جبهه و ازادگان سر فراز بازگشته از اسارت دشمن جنایت کار از جایگاه تقوا و  عزت نفس بالا  تقاضای هیچ سهمی را نکردند و به همان زندگی ساده و بی غل و غش قبل حود بازگشتند  .


اما شما با زدوبند و جوسازی و جعل سابقه  و در کمال  بی رحمی و بی انصافی و در نهایت هردم بیلی  هرچه کارخانه و زمین و اموال بود را در قالب خصوصی ساری بجیب زدید و  روز به روز به فاصله طبقاتی دامن زدید  و سن ازدواج را بالا بردید و غیر مستقیم و مستقیم به فقر و فحشا و جرم و جنایت در کشور افزودید و گاه هم تبعات اعمالتان گریبان خودتان را هم گرفت و گاه هم شانسی و یا رابطه ای از ان در امان ماندید (صدای همهمه و اعتراض حضار بلند می شود – یکی میگوید اجدادش میلیاردر بوده و دیگری از هزاران هکتار زمین اجدادیش سخن می گوید و دیگری اصل و نصب خود را به شاه عباس میرساند و نفر بعدی از دهها کارخانه قبل انفلاب خاندانش می گوید و در ان بین یک نفری هم همه را ارام کرد گفت بابا مگه یادتان رفته اینجا لندن است نه تهران از چه می ترسید چرا برای خودمان هم خالی می بندید !  بجز اقای شجاعی غریبه  در جلسه نیست که بخواهیم برای او هویت نداشته خود را جعل کنیم پس  خودمان با خودمان هم بله!-اشاره می کند به دو نفر صندلی  ردیف اول و به نفر سمت چپ می گوید:

 فلانی مگر تو قبل انقلاب یک میکانیک ساده نبودی و مگر ثروت باداورده خود را از واگذاری های خصوصی سازی دوران سازندگی بدست نیاوردی – او با اکراه با تکان دادن سر حرف گوینده را تایید می کند – در همین حال به نفر سمت راست اشاره می کند و می گوید تو مگر قبل انقلاب بچه یک رعیت ساده نبودی مگه تو هم با سوی استفاده از جایگاه چند ساله دهه اول و دوم انقلاب بار خود را نبستی –

 او هم با تکان دادن سر تایید می کند – پس چرا نمی گذارید سخنران حرفش بزند و رو به سعید شجاعی می کند میگوید ادامه بده وسخنران ادامه چنین ادامه میدهد ) به هر حال می خواهم   بگویم  اگر وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران خوب است  یا بد همه و حتی همه انها یی که در نظام  هم   نبودند و یا خارج نشین بودند و یا  گروههای که در اول انقلاب هر چه از  دست از دستشان بر امد  در ناامنی کشور کوشیدند  همه و همه در موفقیتها و کاستی ها سهیمیم.

از بحث دور نشوییم  به شما موارد زیر را پیشنهاد می کنم :

1-    برای جبران مشکلاتی که بوجود اورده اید سودهای کلان باداورده ای را که بعداز دریافت کارخانه ها و مراکز بزرگ کشاورزی و مواد صنعتی و معادن و بنادر وغیره مفت به چنگ اورده اید نوش جانتان! بیاید داوطلبانه ماوالتفاوت قیمت واقعی ان کارخانه ها  و معادن و زمین و غیره را بر اساس سال تحویل به حساب بیت المال بریزید .
2-    هر نفر  از  شما(یا چند نفری باهم )  ساخت یک مدرسه یا یک بیمارستان یا یک سینما و مجتمع ورزشی  و غیره را به عهده بگیرید .
3-    هر نفر از شما  هزینه ازدواج یک تا 50 نفر را تامین نماید.
4-    هزینه ساخت  مجتمع های مسکونی 50متری را برای زوج های جوان  را گروهی یا نفری برعهده بگیرید.
5-    در اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها همکاری نموده و از افزایش قیمت ها خوداری کنید.
6-    سرمایه هایتان را از خارج به داخل منتقل کنید و ان را در داخل برای ایجاد کار و شغل سرمایه گزاری کنید.
7-    به خارجیها زیاد اعتماد نکنید انها از همه چیز و همه کس در جهت منافع ملی و سیاسی و تجاری خودشان (سوی ) استفاده می کنند و وقتی تاریخ مصرفشان تمام شد نیستش میکنندو داراییهایشان را هم می بلعند.
8-    از قدرت ثروت و نفوذ خود در جهت تحکیم وحدت و همبستگی ملی در درون کشور استفاده کنید نه در جهت عکس ان.
9-    سرمایه هایتان را روی هم بگذارید و یک تراست افتصادی جهانی درست کنید تا هم  خودتان سودبیشتر ببرید و هم کشور در رقابت علمی و تجاری و کسب رشدو توسعه همه جانبه موفق تر باشد.
10- با عرض پوزش هیچ یک پیشنهادات نماینده گان سیاسی و افتصادی که در این جلسه مطرح کردند را قبول نکنید.
اقا همینجا بود که دوباره جلسه متشنج شد یکی کفش مینداخت و دیگری کت و شلوار! و ان یکی دیگر سویچ ماشین ! خدا وکیلی خوب جاخالی می دادم که ناحق نا غافل پاشنه کفش یکی از حضار بر سرم خورد و مرا از ان خواب هول انگیز بیدار نمود.اخ! الهی شکر که خواب بود !
-----------------------
شما بگویید این خواب بود که من دیدم ؟! .
با خواندن این خواب قبول دارید حتی در خواب دیدن هم شانس نیاورده ام !.








Sunday, October 3, 2010

"همبستگی و درک و بخشش یکدیگر راه اسان و کم هزینه استمرار رشد و پیشرفت همه جانبه " an important political notice of me


"همبستگی و درک و بخشش یکدیگر راه اسان و کم هزینه استمرار رشد و پیشرفت همه جانبه "


حساسیت شرایط کنونی بر هیچ کس پوشیده نیست . شورای امنیت سازمان ملل برای چندین بار نظام و مردم ما را  به بهانه  فعالیت هسته ای و کسب پیشرفتهای مهم صنعتی  در این رشته و سایر رشته های روز دنیا تحریم نمود. امریکا و اتحادیه اروپا و حتی روسیه ! و کره و ... بار این  تحریم ها را با برقراری تحریم های تکمیلی یک جانبه سنگین تر نمودند. تهدید به حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران  توسط امریکا و اسراییل و با همکاری ناتو و یا راسا سالهاست خبر روز اکثر رسانه های جهان بوده است.
-----------------------
اما بنظر می رسد هیچ یک از اقدامات فوق به اندازه بازیهای جناحی در داخل کشور  برای امنیت ملی و تمامیت ارضی و استقلال ایران عزیز  خطرناک نباشد .انهم  در هنگامه ای که صدها هزار نیروی نظامی خارجی از هزاران کیلومتر دور تر با بهانه مبارزه با تروریست دو کشور همسایه ما"افغانستان و عراق" را اشغال نموده اند و دهها پایگاه نظامی غربی در اطراف ایران و در خاورمیانه و اقیانوس هند و اروپای شرقی و نیز در کشورهای  حوزه دریای مدیترانه ایجاد نموده اند.کیست که نداند اگر منافع این قدرتها ایجاد کند و کشور "هدف" هم دچار اختلاف جناحی باشد و خدای ناکرده بین بخش عمدی از مردم و دولت بی اعتمادی فرضی بوجود اید انها در  عملیاتی کردن تهدیدات خود به حمله نظامی  لحظه ای درنگ کنند ! همانگونه که در حمله به یوگسلاوی دچار اختلاف بعد از مرگ تیتو و نیز در حمله به پاناما و عراق و افغانستان و سومالی دچار ضعف و اختلاف !  و اشغال انها دقیقه ای را از دست ندادند. اگر کمی به عقب برویم می بینیم که انها با کره و ویتنام و الجزایر  هم همین گونه رفتار کردند . 
-----------------------
بنظر من بعنوان یک شهروند ساده  - تعمیق  همبستگی ملی و تحمل افکار و عقاید انتقادی  و احترام به یکدیگر و کنار گذاشتن اختلافات و حمایت از دولت(بمعنای عام ان)  مثلا برای اجرای طرح اقتصادی  مهم و اساسی و غیر قابل اجتناب  "هدفمند کردن یارانه ها" کمترین کاری است که ما می توانیم بعنوان یک ایرانی برای جلوگیری از خطرات احتمالی و بلقوه خارجی بکار بندیم .بنظر میرسد در صحنه سیاست داخلی و برای اجرای یک سیاست خارجی هرچه موثر و پویاتر!  راهی بجز قبول اشتباهات و نقاط ضعف و مثبت همه و منجمله اعضای فعال در جناح های سیاسی  کشور باقی نمانده باشد . تمرین پذیرش اشتباه و ابراز عذز خواهی و اعتراف به اشتباه غیر عمدی و حتی عمدی در کنار تایید نقاط قدرت و مثبت یکدیگر  می تواند نه تنها عدالت اجتماعی و اقتصادی را در جامعه ما نهادینه سازد که همچنین می تواند پیشرفت و توسعه و همبستگی همه جانبه ای را برای همیشه به کشور ما هدیه نماید.شاید بعضی از خواننده گان عزیز این سطور خواست فوق را" ارمان گرایانه" و رویایی و غیر عملی پندارند.اما مطالعه و کنکاش در تاریخ کهن و پر فراز و نشیب  ایران وبررسی  روحیه لطیف و بزرگ منشی ملت و دولت  ایران  نه تنها این کار را عملی مینماید بلکه ان را ضروری و غیر قابل اجتناب  نیز نشان میدهد.به امید عزت و پیشرفت و همبستگی هرچه بیشتر دولت و ملت سرفراز ایران.

Tuesday, August 31, 2010

the 3 political articles,two of them are about my peace & social and political life.



 "عبادات و روزه هایتان قبول و لیالی قدرتان گرامی و شهادت حضرت امیر المومنین علی "ع" بر همگان تسلیت باد.


در اخر مطلب "جنگ غیر ضروری" شما دو طنز بسیار زیبا و اموزنده را می خوانید . و در پایان این دو طنز اصل مقاله ضمیمه مطلب جنگ غیر ضروری را مطالعه خواهید فرمود.
-------------------------------
جنگ غير ضروري


بنام خداوند بخشنده و مهربان


باور نمی کنید! اما واقعیت دارد! رسانه های اسراییل که تا دیروز بله همین دیروز متحد وتقریبا  یک پارچه ! بر طبل جنگ و حمله نظامی به ایران می کوبیدند ! با مقاومت جانانه همه احاد دولت وملت بزرگ  و نیروهای مقتدر ارتش وسپاه و ...




کم کم در حال بیرون امدن  از توهم و خواب و غرور کاذب میباشند و  نیز در حال پذیرش واقعیت تمدن  و فرهنگ الهی و انسانی و صلح طلبانه  و نیز  پیشرفتهای اخیر ایران در همه زمینه ها و منجمله در مسئله هسته ای ایران هستند.


از فردای سوخت گزاری نیروگاه بوشهر(در روز شنبه 30مرداد89) مقالات زیادی در مورد نکوهش و تردید در ضرورت  جنگ و حمله احتمالی به ایران در رسانه های غرب و بویژه رسانه های اسراییل بچشم می خورد که من برای نمونه مقاله امروز روزنامه معروف "هارتز اسراییل " را از پایگاه اینترنتی ان روزانه انتخاب و در زیر تقدیمتان می نمایم . 




بطور خلاصه در این مقاله که باعنوان "جنگ غیر ضروری" و توسط "زاوی بارل" منتشر شده است امده است که مردم و دولت ایران مثل اسراییل و هند خواهان یک کشور (ایران)مقتدر هستند تا بتوانند در هنگام چالش و بحران از خود دفاع نموده و سربلند بیرون بیایندو این مقاله تاکید دارد همه احاد مردم در مسئله هسته ی




  با دولت خود متحدند  و اسراییل بدلیل تلفات بسیار زیاد خود و احتمال بروز بحرانهای بسیار جدی (در اسراییل و منطقه و جهان) نباید فکر حمله به ایران را در سر بپروراند چرا که ایران  تا کنون  هوشمندانه (و مسئولانه ) عمل نموده و مانند هند و  اسراییل مسائل هسته ای خود را  مدبرانه پیش برده است( در این مقاله همچنین فعالیت هسته ای پاکستان و کره شمالی محکوم گردیده ) و بدلیل عاقلانه عمل کردن ایران گفته شده باید همانگونه که با اتمی شدن هند  و اسراییل جهان کنار




 امد  با اتمی شدن ایران نیز (جهان )کناربیاید  . ضمن انکه در این مقاله امده است سیاست هویج و چماق در موردایران بی اثر است  و   نبایدایران ر ا با عراق  و افغانستان   مقایسه نمود . همچنین ضمن رد نیاز حمله نظامی  به ایران   انجام   این   کار رادیوانگی  و یک جنگ غیر ضروری  با تبعات فاجعه بار برای همه خوانده شده است و در این مقاله نویسنده اورده است که بمباران و موشک باران ایران نمی تواند سبب شود تا ایران به جامعه جهانی باز گردد( مگر ایران تاکنون از جامعه جهانی دور بوده است؟!) و همچنین در این مقاله ضمن نقل قولهایی از نخست وزیر اسراییل اضافه کرده حتی سران جنبش سبز اقایان موسوی و خاتمی از موضع رهبری(معظم) و دولت (خدمتگزار) در مورد مسئله هسته ای کاملا دفاع می کنند  ( ترجمه نقل به مضمون است ).


 اصل مقاله بزبان انگلیسی  را  در اخر  این دو طنز تقدیم نموده ام .


------------------------------


 الف-  طنز سیاسی  اول با نام " طنز سیاسی من و یک احتمال!"




بنام خداوند بخشنده و مهربان


ضمن تبریک هفته دولت خدمتگزار - احتمالاشما هم  در این شبهای ماه مبارک رمضان سریال "ملکوت" را  از سیمای جمهوری اسلامی ایران تماشا می کنید. بنظر من  تا امروز  این سریال یکی از زیباترین و اموزنده ترین سریالهای است که بعد از انقلاب از سیما پخش شده است.بعنوان یک شهروند ساده بنده به سهم خود از مسئولین صدا و سیما و پدیداورندگان این اثر زیبا و اخلاقی نهایت سپاسگزاری و تشکر را بعمل می اورم . اما پارسال حدود یک ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری بنده طنز سیاسی رابا عنوان "محاکمه سیاسی سعید شجاعی سعدی " را در وبلاگهایم قرار دادم که این سریال شباهت بسیاری با کلیت طنز بنده دارد . احتمالا این یک تصادف است و نه من از روی دست انها و نه انها از روی دست من نوشته اند! شما چه فکر می کنید ؟!.






 در اینجا برای روشن شدن موضوع ان طنز را بار دیگر تقدیمتان می کنم . هر چند اگر انها هم از روی دست من نوشته باشند! نه گله و نه ادعای دارم!  که مهم اثار مفید  و سازنده  یک اثر هنری و ادبی در اخلاق و فرهنگ  و پیشرفت جامعه است و نه چیزی دیگر ! . اگر انها ازروی دست من با عوض کردن بخشی از موضوع و شخصیت پردازی داستان نوشته اند . شاید ذکر منبع  اصلی اثر! کاری سخت و هزینه داری برای ان عزیزان زحمتکش و هنرمند نبود .






ضمنا اگر علاقمند به طنز و بخصوص طنز سیاسی هستید می توانیددر پایان طنز حاضر طنز زیبای دیگری را از نویسنده این وبلاگ با نام  "خواب سحر اولین روز ماه مبارک رمضان "مطالعه فرمایید.


سعید شجاعی سعدی -شنبه  -89/6/6 


---------------------


محاکمه سیاسی و  باور نکردنی سعیدشجاعی سعدی!!!


یکشنبه 13 اردیبهشت ماه سال 1388


خواننده عزیز! اگر با حوصله و تفکر و دقت و تا اخر محتویات این محاکمه را بخوانید !چند صد سال بر تجربه مفید شما افزوده خواهد شد! باور نمی کنید ! امتحان کنید!




"بسم الله الرحمن الرحیم"




عمریست مرا تیره و کاریست نه راست""


محنت همه افزوده و راحت کم و کاست""


"شکر ایزد را که انچه اسباب بلاست"


"ما را زه کس دگر نمیباید خواست"


(خیام)










یاداوری مهم : بعرض خوانندگان محترم این وبلاگ می رسانم که کلیه مطالب این وبلاگ نظر شخصی نویسنده است که یا درست است و یا غلط! اگر درست است گوارای وجودتان و اگر نادرست از قبل پوزش مرا پذیرا باشید!


سعید شجاعی سعدی - شیراز- جمعه - ساعت ۴صبح 88/2/11


==================


محشر است؟! روز قیامت است؟! اصلا کی من مرده ام که خودم نفهمیدم؟!چرا زمان و زمین تیره و تار شده است چرا همه چیز با خاک یکسان شده است؟! خدایا من کجا هستم! اما این حرفها بیمورد است ! واقعیت این است که قیامت شده است و الان من در این صحرای برهوت قرار دارم و یک دادگاه هم در حال محاکمه من!.


قاضی : متهم خودش را معرفی کند.


متهم :( از اینجا به بعد کلمه "متهم " یعنی من سعید شجاعی سعدی ) من سعید شجاعی سعدی هستم.


قاضی: شما متهمید که بعنوان یک انسان و بنده و مخلوق خدا به وظایفت در زمان حیاتت درست عمل نکردی ؟






جناب قاضی : اشتباه بعرضتان رساندند خدا وکیلی نه از نماز و روزه و نه از هیچ یک از واجبات دیگرم تا حد توان دریغ نکردم و از قضا نه تنها به کسی ظلم نکرده ام و ریالی مال غیر و بیت المال را نخورده ام بلکه تا توانستند حقم را خوردند و مورد ستم هم واقع شده ام! اما برای مصلحت دین و مردم و کشور و نظام دم هم نزدم! خدا شاهد است در زندگی اهل ریا و خیانت و تزویر نبودم ! و چه انگاه که ثروت داشتیم و چه انگاه که فقیر بقول حافظ "در فقر کار اهل دولت "می کردم همواره سعی داشتم حق را بگویم هرچند که به ضرر خودم باشد. همیشه با مسایل پیش رو تحلیلگرانه و منطقی برخورد کردم و نه با مزه یک غوره  ترش و غصب کردم و نه با کمی عسل بشاش و  ذوق زده شدم! .خوبی های خود را از خدا دانستم و حق دارانم  و بدیهای دیگران (درمورد خودم) را از اشتباه و کم سوادی! .هر گز از زندگی ناراضی نبودم و در مقابل مسئله افرینی دیگران صبور بودم و بخشنده و  ابروی مردم را ابروی خود می دانستم.






قاضی : اتفاقا برای همین دم نزدها و صبوری بی حدت  در حال محاکمه شما هستیم ! مگر اقای سعید شجاعی سعدی! نمی دانید اگر کسی زیر بار زور و ظلم وستم رود گناهش بر اساس حکم الهی کمتر ظالم نیست؟!


متهم: جناب قاضی من پاک گیج شد ه ام یعنی شما مرا بخاطر کاری که نکرده ام محاکمه می کنید؟!


قاضی :دقیقا !


متهم: جناب قاضی خیلی معذرت می خواهم حالا که اینجوری است و منهم چاره ای جز اطاعت ندارم فکر نمی کنید دادستانو یا نماینده او  باید کیفر خواست و تفهیم اتهامات احتمالی بنده را اعلام کند نه جنابعالی که قاضی هستید؟!


قاضی :بار اخرت باشد که در کار محاکمه دخالت می کنی! هر چند برای روشن شدنت! بدان که در اینجا قاضی همه کاره است و دادگاه اینجا محکمه عدل الهی است و نه زمینی!.


متهم :چشم ببخشید که دخالت کردم دیگه فضولی (اصطلاح حقوقی) نمی کنم!


قاضی : اقای سعید شجاعی شما متهمید که در زندگیتان بیش از حد بخشنده بودید و در مقابل نامردی و دوز و کلک سو ار کردن دیگران و از پشت خنجر زدنها و پرونده سازی ها خیلی کوتاه می امدید! توضیح بده چرا ؟! همچنین بگویید چرا شما اجازه دادید تا ان شیاطین مردم و نظام و کشور را از خدمات هر چه بیشتر فردی دلسوز و متخصص و کارامدی چون شما محروم سازند ! هر چند با همه محدودیت های تحمیلی بر شما موفق شدید در خدمت به مردم گل بکارید ! لطفا کامل توضیح دهید؟!.


متهم: بسم الله الرحمن الرحیم






بله جناب قاضی بعرض شریفتان می رسانم که گذشته از اعمال بسیار نیک و خداپسندانه پدر بزرگوارم(مرحوم حاج علی قاسم شجاعی سعدی "ره") در انجام هزاران کار نیک و خیرانه و حصنه برای خیل عظیمی از درماندگان و نیازمندان در دو بعد مالی و غیر مالی که حتما جنابعالی از ان اطلاع کامل دارید.جهت مزید اطلاع بعرض میرسانم که 


من در خانواده مذهبی زاده و در فقر و ثروت هم بزرگ شدم .






در تمام عمرم سعی کردم تا پرهیزکارانه زندگی کنم و قناعت را سر لوحه زندگی خود و خانواده قرار دهم و هر انچه که در توان داشته ام را برای دیگران چه اشنا و چه غریب انجام دهم! به کسی ظلم نکردم و برای کسی درد سر قانونی و غیره درست نکردم و نان کسی را هم نبریدم و به بیت المال خیانت نکردم و به ناموس مردم چپ نگاه نکردم و دهها نفر را هم تشویق گر ازدواج و کسب تحصیلات عالی بودم و هزاران نفر را هم با سخت ترین شرایط اموزش زبان و کامپیوتر  و حسابداری دادم و بسیاری را هم که توان پرداخت هزینه های تدریس مرا نداشتند رایگان و یا با تخفیف ویژه  حدود 80 درصدی اموزش دادم.بر دوستان نااگاه و دشمنان نامهربان همیشه با گذشت و مدارا رفتار می کردم تا انجا که امر بر انها مشتبه شده بود که من یا از انها می ترسم و یا حتما ریگی بر کفش دارم!!!






ضمنا هرگز بخیل و حسود و کینه ورز هم نبودم!در را کسب علم با همه مانع تراشی های گروه شیاطین - در سه رشته تخصصی صاحب مهارت شدم و با وجودی که می توانستم در داخل و خارج از کشور با این سه مهارت تخصصی خود به ثروت از دست رفته امان باز گردم اما حسب تکلیف شرعی و ملی بر ایمان خود استوار ایستادم و قید جمع اوری ثروت را زدم و به مردم و بویژه جوانان مستعد ولی کم بضاعتم کمک کردم تا به مهارتهای تخصصی بالا مسلط شوند! و بلاخره بچه های مومن و خوب  و با سواد و بروز (حسب فرمایش مولا علی"ع" ) تربیت کردم وبویژه برای صلح جهانی و منطقه ای و پیشرفت و امنیت و تمامیت ارضی و نظام مقدس کشورم در حد وسع و توانم و نیز تکلیفم سخت تلاش کردم و الان هم که در این محشر در خدمت شما هستم جناب قاضی !.






قاضی : گفتم که تورا برای کارهای که نکرده ای محاکمه می کنیم نه کارهای کرده شما!.


خوب ظاهرا تا به عینه به شما نشان ندهم متوجه گناهان نابخشوده خودت نمی شوی!.


متهم : شما را بخدا راست بروید سر اصل مطلب تا من هم کمتر گیج شوم!.


قاضی خطاب به ملازمین دوربرش: ان گروهها را بیاورید!


ملازمین : چشم.


-----------------------------------------


لحظه ای نمی گذرد که گروههای متعدد از اشنا و غریب را جلو خود نشسته می بینم! می خواهم با انها سلام و احوال پرسی کنم می بینم حرفهای مرا نمی شنوند ! در واقع من انها را می دیدم اما انها مرا نمی دیدند و من حرفهای انها را می شنیدم اما انها حرفهای مرا نمی شنیدند!اما انها هم قاضی را می دیدند و هم حرف ان را می شنیدند!


-----------------------------------------


قاضی خطاب به من: اینها اینجا هستند تا تو بفهمی چقدر گناه کار بودی و خودت خبر نداری! من از تک تک نمایندگان گروه انها سئوال می کنم و انها جواب خواهند داد!و چون اینجا روز محشر و دادگاه هم دادگاه الهی است دروغ وجود ندارد! در مدت سئوال و جواب من با نمایندگان انها سعی نکن که با انها حرف بزنی چرا که انها نه صدایت رامی شنوند و نه تورا می بینند! در واقع هنگامی که روبه شما و باشما (مثل الان) سخن می گویم انها سخنان من راهم نخواهند شنید ! و فقط وقتی رو به انها و با انها صحبت کنم مرا خواهند دید و صحبتم را خواهند شنید متوجه شدید اقای شجاعی؟!


متهم: بله عالیجناب! چشم من ساکت می نشینم و گوش خواهم داد!.


قاضی خطاب به نماینده گروه اول: خوب خودت را معرفی کن و بگو چه بلای سر اقای سعید شجاعی سعدی


اوردید؟!


نماینده گروه اول(که از اینجا به بعد ان را "نگا "مخفف "نماینده گروه اول "می خوانیم):


من نماینده گروهی  انگشت شمار از هم ولایتی های اقای سعید شجاعی سعدی هستم که از صداقت و خلوص نیت او و نیز از شرم و حیای و اصالت  او من و دوستانم سوئ استفاده فراوان و مکرر نمودیم و برای منافع مالی و اداری خود تا توانستیم گزارشات سر تا پا دروغ ارسال نمودیم تا انقدر او مشکوک و مشکل دار بنظر برسد که تا پانصد سال بعد ان نیز کسی بفکر استفاده از توان اقای شجاعی برای کمک به اعتلای نظام و مردم نیفتاد !و همواره یک علامت سئوال بزرگ روی اقای شجاعی بماند! و نیز تا جواب همه استعلامها بشود"به مصلحت نمی باشد! دیدید چطور مثل اب خوردن صلاحیت ایشان را با همکاری گروه دو برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی از شیراز رد نمودیم ! بله جناب قاضی ! چه خوب گفته اند که دروغ هرچقدر بزرگتر باورکردنش اسان تر!!!.


اقای قاضی الحق اقای سعید شجاعی سعدی فردی متفکر و اندیشمند و با سواد و یک مدیر واقعی بود ما فقط حراف و خالی بند و توطئه گر ! . او در ایمان و ادعای خود صادق و استوار بود ما مصلحتی و برای فرار از فقر و نداری فاحش - خود را بازمانه وقف داده بودیم !. جناب قاضی اگر چند ماه فقط چند ماه حقوق و مزایا و رانت خوری و امکانات فراوان هر دم بیلی در اختیار  ما راقطع می کردند از زمین و زمان بد می گفتیم به همه پشت می کردیم و خلاصه انکه وجود اقای شجاعی برای ما یک مانع و عامل بازدارنده بخور بخور و پیشرفت هردم بیلی بود! بهمین دلیل هرانچه را  که توانستیم برعلیه ایشان انجام دادیم تا او صحنه را ترک کند ! و ما فرصت ابراز وجود شیطانی  پیدا کنیم! اما اقای قاضی حالا پولدار شده بودیم اما نفرین خدا و خلقش را بدنبال خود داشتیم . نگاه های  نفرت امیز و معنی دار مردم به خود را می دیدیم  اما بروی خود نمی اوردیم !.


پول و مقام  و موقعیت الکی را چون به حرام و ناحق  و با  پایمال کردن حق و شایستگی و توان نخبه گان و خادمان واقعی خدا و نظام و مردم  و حق  یتیمان و فقرا بدست اورده بودیم نه تنها برایمان ابرو و ارامش و اسایش بهمراه  نیاورد که خواب ارام دوران نداری و فقرمان را هم از ما گرفته بود ! . هنوز به سن پیری نرسیده ! همه پیر و فرتوت و بیمار سخت شدیم و بارها می خواستیم نزد اقای شجاعی برویم عذر خواهی کنیم جبران مئافات کنیم اما رویمان نشد که نشد چون بدلیل کارهای ناجوانمردانه خود از ایشان خجالت می کشیدیم  ! . تازه مگر این جنایت ها و نامردی ها را فقط  در مورد شخص اقای شجاعی انجام داده بودیم  ! خیر جناب قاضی ! از این کارهای شیطانی  در مورد بیشماری از انسانهای باسواد و خالص دیگر هم انجام  داده بودیم ضمنا با اقرار به اشتباه و گناه نمی خواستیم موقعیت ناحق کسب کرده مالی و اداری خود را بخطر اندازیم!.


قاضی: ایا فکر نکردید اول خداو روز قیامتی است و دوم ممکن است اقای شجاعی از طریق بازرسی همان جای که شما ان گزارشات نامردانه و سرتا پا دروغ را می فرستادید  و نیز از طریق دادستانی نظامی مدعی شود و پیگیری کند و نهایتا محکوم و رسوایتان کند؟!.


نگا: چرا قربان به این هم فکر کرده بودیم ولی اول کاملا می دانستیم که اقای شجاعی حفظ امنیت ملی و تمامیت ارضی و استقلال و جمهوری اسلامی ایران انقدر برایش اهمیت دارد که اگر احساس کند حتی یک در میلیارد ممکن است پیگیری های او نظام و کشور را بخطر اندازد حاضر نبود حتی با نابودی و نفله شدن خودش به اینکار دست بزند که دیدیم هم نزد!.






و دوم ما هم بی پشتیبان نبودیم که امثال ایشان برایمان موی دماغ بشود ! و سوم بلطف همین کارهایمان از فقر و فلاکت پیشین به چنان  ثروت و قدرت اداری رسیدبودیم که هر پیگیری احتمالی ایشان  و امثال  ایشان را کاملا خنثی نماییم! و چهارم توبه می کردیم تا از عذاب خدا هم در امان بمانیم !بماند که اقای شجاعی هم بارها گفته و نوشته بودند که همه انهایی را که برایش توطئه و نامردی و پرونده سازی  کرده اند را بخشیده اند - پس چرا حالا  و در این محشر  و محضر الهی باید خدا ما را قصاص نماید جناب قاضی!.


---------------------------------------


قاضی خطاب به نماینده گروه دو: شما بگویید چه بلای بر سر اقای سعید شجاعی سعدی اوردید؟










نماینده گروه دو : ما با توجه به همکاری و حمایت گروه یک و با اگاهی کامل از شخصیت اقای شجاعی که صبور و بخشنده و عیب پوش بودند در سه دوره ی نسبتا کوتاهی که ایشان در خدمت نظام ادرای بودند الحق برایش سنگ تمام گذاشتیم ! هر چه سعی کردیم از اعمال و سابقه گذشته ایشان مویی بیابیم تا از ان کوهی بسازیم تا انرا بر سرش بکوبیم ! نشد که نشد!.






اما بلطف گروه یک و نفراتی از همکارانی که فعالیت های شبانه روزی اقای شجاعی پاک منافع نامشروع مالی و اداری انها را بخطر انداخته بود برایش نکرده! تراشیدیم!مثلا در دوران خدمتش در بهداری و حمل و نقل و هواشناسی که در نهایت صداقت و شایستگی در خدمت به مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران کار می کرد در حالی که خودش دست خیانت به بیت المال را افشا کرده بود






برایش در این مورد تا توانستیم درست کردیم!و بعد از انکه عملا شرایطی را در هر سه اداره برایش پدید اوردیم تا راهی بجز استعفا نداشته باشد ! و نیز بعد از رفتن ایشان  گند ها و خلافهای خودمان را بر گردن ایشان انداختیم ! موارد خلاف اخلاقی و درگیری با مدیران را هم برایش ساختیم تا حسابی وزن کلاسه اش سنگین گردد بویژه که همه این اعمال در خفا و در نبود ایشان انجام می گردید لذا دستمان برای پر بار کردن پرونده سازی باز باز بود! ضمنا باید اضافه کنیم که الحق !





 در دوران خدمت ایشان در سه اداره فوق نه تنها امور اداری و مالی که روحیه همه همکاران بشدت بهبود یافته و یک دنیا شادی و انرژی مثبت ادارات فوق را فرا گرفته بود اما چه کنیم که بدلیل فاسد نبودن اقای شجاعی و رد پیشنهادات مکرر ما برای همکاری و گرفتن سهمش ! عملا او مانع منافع نامشروع و غیر قانونی همه جانبه ما بود به همین دلیل درست مثل قلتک و اسفالت کوب همه با بی شرمی و خدا ناترسی تمام دست بدست هم دادیم تا ایشان را برغم همه شایستگی و سواد و صداقت و اخلاق نیکش له و لورده نماییم که خدا ما را ببخشد ! بله ! جناب قاضی اینها گوشه ای از کارهای ما در مورد ایشان بود!.






قاضی خطاب به نماینده گروه دو :چرا این کارها را کردید مگر اقای شجاعی جایتان را تنگ کرده بود؟!


نماینده گروه دو : بله اقای قاضی معلوم است که جایمان را تنگ کرده بود ! اخه شما ببیند! هنوز دو ماه از خدمتش در حمل و نقل نگذشته بود که بدلیل شایستگی به ریاست اداره امار و برنامه ریزی منصوب گردیدو کمی بعد رسما با حکم کارگزینی و بعد از گزینش رسمی کشوری به استخدام رسمی در امد و بدتر از همه بعنوان نماینده سازمان حمل و نقل و پایانه های استان در سمینار اهواز شرکت نموده و در جمع مسئولین کشوری وقت سخنرانی نمود! و چه کرد ان سخنرانی و ارایه راهکار برای حمل و نقل کشور و استان فارس!






او هنوز جوهر قراردادش  در هواشناسی خشک نشده بود  و هنوز نیامده در ! کتاب اتم جو" اتمفسر " را ترجمه کرد و پی در پی برای اصلاح امور اداری طرح می داد و کارش بجایی رسیده بود که عملا مترجم هیات های علمی و فنی خارجی به هنگام بازدید از اثار تاریخی فارس در هواشناسی درامده بود!پس پر واضح بود که با وجود ایشان و سه مهارت تخصصی بالایش و روابط عمومی و قدرت بیان و قلمش عملا جایی برای رشد و کسب موقعیت مالی و اداری حرام و "هردم بیلی "ما" نبود دیدید که بعد از توطئه شیطانی بر علیه ایشان و بمحض خلاص شدن از شرش هم خودمان و هم  اعضای محترم باندمان و نیز فرزندانمان  به شکرانه حذف اقای شجاعی و امثال او تا مدیرکلی! هم رسیدیم!در پاسخ به بحث مدعیان شایسته سالاری که توسط  اقای سعید شجاعی و مانند او  طرح می گردید می گفتیم ! گور پدر شایسته سالاری!!! کی گفته برای مدیرشدن سواد می خواهد!هوش می خواهد! قوه و قدرت تجزیه و تحلیل  و شناخت می خواهد! .




برای مدیریت جناب قاصی از دید مکارانه و ریاکارانه ما (و بنا به مصلحت زمانه ) نمونه یک مدیر خوب !  فقط و فقط ریش و تسبیح و دکمه بسته پیراهن  او بود و صف اول نماز جماعت مصلحتی ! یعنی همان کاری که معاویه و یزید و انصار و پیروانشان می کردند و بمحض تثبیت موقعیت هم کم توجه ای به همه انها و یا کنار گذاشتن یکجای انها و بس !. برای ما سواد و دانش مدیریت و توان و هوش بی معنی بود هر کس هر قدر مدیر بود که برای ما منافع شخصی و باندی بسیار ایجاد می کرد و برای ما "اصول و ارزش و خون شهداو  صداقت و تقوا " در شعار و حرف عزیز  بود ! ولی در عمل بی ارزش بود جناب قاضی! . 


 هر کس موی دماغ و مانع منافع نامشروع ما می شد  با انگ سیاسی ! و اگر نمی چسبید با انگ مسایل ضد  اخلاقی و باز اگر نمی چسبید با انگ مسایل مالی  و غیره و صد البته با حمایت بالادستان خیلی  همکار!  دمار از روزگار انها در می اوردیم  و اشی برایشان می پختیم که یک وجب روغن روی ان باشد و کسی هم نبود تا مانع و یا افشاگر ما باشد و از فرصت و شانسی که زمانه بناحق و الکی در اختیار ما گذاشته بود نهایت سوی استفاده را بردیم و خود را از فقر و نداری به ثروت بسیار ولی حرام رساندیم اما دریغ از یک ذره اسایش و ابرو و ارامش !.






بله جناب قاضی ! ما به این کارها می گفتیم روش درست مدیریت و لاغیر ! ضمنا ما همیشه در دنیا که بودیم از ته دل می گفتیم که : الهی امثال اقای شجاعی سه سکته را باهم بزنند که می خواستند با طرح مباحثی مانند "شایسته سالاری "و " بهره وری در مدیریت " دوباره بجای غرق در شهرت و ثروت و شهوت و صدالبته مدیریت خوش خوشانه و الکی کنونی !!! مارا به کارهای سخت کشاورزی و دامداری و کارگری و یا نقاشی ماشین و منزل و یا امثالهم قبلی برگردانند! کورخواندند ! .




جناب قاصی به عدل مبارک قسم ! اگر هزاران مثل اقای شجاعی را زیر خاک می کردیم اجازه نمی دادیم تا به دوران سخت و طاقت فرسای کارهای یدی با درامد ناچیز در شهر و روستایمان برگردیم! و دیدید هم که برنگشتیم! و برعکس این ما بودیم که اقای شجاعی را تبعید و محکوم اعلام نشده کردیم به سکونت در خانه و مغازه اجاره ای و چنان عرصه را از لحاظ مالی و سیاسی  و تحصیلی و فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی بر او تنگ کردیم !که هنوز هم متحیر و مبهوتیم چطور این مرد بر ایمان و تقوا و پاکی و صداقت و پیوند خود با خدا و مردم و خون شهدا ماند!؟ اگر او یک هزارم بلایی را که ما به سرش اوردیم را  بر سر ما می اورد ! یک کافر و یک دیوانه کامل می شدیم الحق ! مرحبا و افرین بر ایمان و استقامت و صبر  و اینده نگری اقای سعید شجاعی سعدی!!!






قاضی خطاب به نماینده گروه سه:






اقا چرا شما که شرعا و قانونا و اخلاقا مسئولیت جذب و حمایت از شایستگان خدمت به مردم و نظام را داشتید اجازه دادید تا گروه اول و دوم در مورد اقای سعید شجاعی سعدی ان کنند که نباید؟!و چرا سعی نکردید برای ایشان جبران مئافات نمایید؟!






جناب قاضی : اول ما ماموریم و معزول! دوم که اقای شجاعی هیچ وقت گله و شکایتی رسمی از گروه اول و دوم بعمل نیاورد!سوم خود ایشان بارها گروههای اول و دوم را بخشیده بود! چهارم چطور ما می توانستیم منابع خود را گرفتار کنیم حتی اگر بدانیم که انها بر اساس غرض و مرض و کینه شخصی و به دروغ خواسته باشند زیراب امثال  اقای شجاعی را بزنند! پنجم اگر اقای شجاعی نتوانسته و یا نخواسته که با زدو بند و یا از راه عادی مدیر کل و غیره بشه این تقصیر خوده اوست نه ما!البته خدایی قبول داریم ایشان فردی صادق و با سواد و بدرد بخور بود اما چطور می شد گروه یک و دو را نادیده بگیریم و به انها بگوییم شما دروغگویید! انوقت دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شد! هرچند که اقای شجاعی نشان داده بود که فردی تواتمند و صادق و عاشق بی مزد و مواجب ایران ومردم و نظام است!اما نمی توانستیم گروه یک و دو را نادیده بگیریم!پس راحت تر ان بود که یک نقر را (هرچند ناحق)فدای ان دوگروه نماییم که نمودیم!






ضمنا اینجا نه اداره کاریابی است که برای ایشان بجبران گذشته کار و مدیریت درست کنیم و نه بنگاه خیریه که باز برای جبران گذشته رقمی به ایشان پرداخت گردد!وششم دو بار ما از ایشان دعوت کردیم تا توصیحات خودشان را در مورد افاضات و مکتوبات گروه اول و دوم و اضافات ما به ان  بدهد و ایشان هم امد و توضیح داد و رفت و ما هم ایشان را مفتخر به کار در مغازه کوچک اجاریشان نمودیم تا استعداد و سه مهارتش هم نابودنگردد!و تازه هم گذاشتیم نفس هم بکشد! چرا که با حجم گزارشان گروهای یک و دو ایشان قطعا باید ممنوع النفس و معدوم الدم می شد!!!






دیگر چه کار دیگری می توانستیم و برای او نکردیم البته درست است خیلی مراقب بودیم تا خدای ناکرده ایشان بیش از این باسواد و یا چاق و چله نشود چرا که به "مصلحتش " نبود دلیلش هم روشن بود اعضائ محترم گروه یک و دو سخت از ما می رنجیدند و ما زیر سئوال می رفتیم  ! ضمنا ما کاملا مراقب بودیم تا ریالی بر درامد اقای شجاعی  اضاف نشود ! و همواره در ضعف شدید مالی و در حال اجاره نشینی باقی بماند تا مبادا رویش زیاد گردد و مدعی گردد و بازهم دو گروه فوق از ما برنجند ! هر چند جناب  قاضی !  او  بی توجه به کارها و محدویت ها و زور گویی های  ناشایست ما و با استفاده از هوش و استعداد خدا داده اش توانست بیشتر محدودیتهای  تحمیلی ما را دور بزند و با حداقل امکانات حداکثر پیشرفت  و رفاه را برای خود و خانواده و فامیل و مردم و نظام و صلح و امنیت منطقه و جهان بدست اورد .


 قاضی : ایا فکر نکردید با ترد و کنار گذاشتن چنین فرد توانمد و با تقوا و باسواد و کار بلدی دارید مثل ملا نصرالدین عملا شاخه زیر پای خود را اره می کنید و بمانند کسی هستید که  کف قایق خود را در دریای طوفانی سوراخ می کند تا مثلا ابهای جمع شده در قایق را بیرون ریزد؟!.


  ان زمان که نه  جناب قاضی ! اما اکنون قبول داریم شاید اگر از ایشان در وزارت امورخارجه و دفتر نمایندگهای جمهوری اسلامی در خارج و در سازمان ملل و یا هرجایی دیگر در داخل استفاده می شدبا توجه به تجربه و سه مهارت تخصصی و شخصیت و تقوا و توان بالای اقای سعید شجاعی سعدی می توانست برای کشور و نظام  و نهایتا منافع شخصی ما بسیار مفید باشد و استثنائا به مصلحت هم باشد! چرا که در دید اعضائ دو گروه یک و دو قرار نداشت و هزاران کیلومتر از اینجا دور می شد ! اما با کلاسه های ساخت گروه یک دو و مخالفتهای شدید انها  و زیر سئوال رفتن خود چه باید می کردیم! هرچند که همه ما می دانستیم که همه محتویات این کلاسه کذب محض بود!!!






قاضی خطاب به گروه چهارم:


شما دیگه چرا در حق اقای شجاعی جفا نمودید؟!


نماینده گروه چهار:


جناب قاضی :


از دید ما اقای سعید شجاعی سعدی شخصی فضول! دهن لق! کله شق و صد البته مغرور و در عین حال متاسفانه صادق و درست کار و صاحب زبان و کلام  و شخصیت و قلم نافض و اثر گزار و همچنین  ذهنی خلاق و تحلیلگرا و از همه بدتر تملق ناگو و خدا ترس و چشم و دل سیر بود که نمی شد با  دادن پول فراوان و واگذاری  پست و مقام  و نیز غرق کردن او در شهوت رامش کرد و او را در اختیار خود بگیریم . جناب قاضی اگر تحلیل های  هشدار گونه و اگاهی دهنده او  در وبلاگهایش بفارسی و انگلیسی نبود ما براحتی می توانستیم اب را کاملا گل الود نموده  و ماهی های درشت ! خود را بگیریم اما از بد روزگار این اقا با زبان و قلم و تحلیلهای خود عملا بیشتر نقشه های ما را نقش بر اب کرد !!! .



ما پدرمان در امد تا بتوانیم جمهوری اسلامی ایران را یک کشور تروریست؟! و درحال ساخت بمب اتم نشان دهیم؟! تا هر چه زودتر غرب و ناتو و بویژه امریکا و اسراییل به ایران اسلامی حمله کنند و اگر شد ایران اسلامی تجزیه گردد؟! و اگر نشد دهها سال از زندگی و پیشرفت و رشد و نوسعه همه جانبه عقب بیفتد و سران عرب و اسراییل و غرب و امریکا در عوض ما را در " شهرت و شهوت و ثروت و قدرت کامل " غرق کنند!!! مهم هم نبود چند صد میلیون کشته می شد و جنگ جهانی سوم شروع می شد یا نه؟! بلکه مهم این بود که صلح و ثبات منطقه و جهان از بین برود تا از  ان اب گل الود ما ماهی های چند ده و بلکه چند صد میلیاردی صید کنیم! همین و بس!.






اما متاسفانه ایشان با ارسال تحلیل برای مقامات ذی صلاح و نیز گذاشتن تحلیلهای راه گشا و مستند و البته افشاگرانه در کنار سایر عوامل بازدارنده مانع این کار شد! تو گویی یک تنه کار یک وزارتخانه ای چون وزارت خارجه را بی مزد و مواجب با تاسیس و راه اندازی ده وبلاگ بفارسی و انگلیسی در شبکه اینترنت انجام می داد !





 جناب قاضی ! هنوز توطئه جنگ طلبان و زورگویان تندرو درون دو دولت پرزیدنت بوش و المرت برعلیه نظام و تمامیت ارضی و استقلال ایران شروع نشده بود و تنها در رسانه های جمعی انها  فقط نشانه هایی از ان بصورت غیر رسمی ظاهر شده بود که ایشان فورا با گذاشتن مقالات هشدارگونه و افشاگرانه در وبلاگ های دهگانه خود به فارسی و انگلیسی همه را از ان توطئه ها اگاه می نمود و در واقع توطئه هنوز اغاز نشده - پایان می یافت ! جناب قاصی ! کاخ سفید و کاخ نحست وزیری اسراییل درمدت روی کاربودن المرت و بوش از دست اقای سعید شجاعی سعدی دل پرخونی داشتند ! حتی چند بار همه تصمیم گرفتند تا به عوامل موساد و سیا دستور دهندکارش را بسازند!!!





 اما متاسفانه او همانقدر که جنگ طلبان را در ایران و امریکا و اسراییل عصبانی کرده بود! دل صلح طلبان را نیز شاد کرده بود لذا متاسفانه این دو کاخ از ترس واکنش شدید صلح طلبان از انجام ان منصرف شدند !بهر حال جناب قاضی این چنین بود که او با تلاشهای خود تا حد زیادی از تشدید بحران و شروع جنگ جلوگیری بعمل اورد! حتی چند بار دعوت کردیم تابه غرب برود (چه از طریق سمینارها و یا دعوت مستقیم برای گرفتن گرین کارت و اقامت دایم ) و نیز دختر هایی از غرب را وا داشتیم تا نامه فدایت شوم برایش ارسال کنند تا بلکه وجود مزاحمش از ما دور گردد اما او پرهیزکارانه و مومنانه یا دعوتها را بی پاسخ می گذاشت و یا  در پاسخ انها می نوشت:










"عوضی گرفتید و من ریشه ده هزار ساله در ایران دارم " !!! بجان خودمان اقای قاضی! اگر یکی از این پیشنهادات را به اعضای محترم گروه یک و دو می دادیم با سر و کله قید همه چیز را می زدند و با پشت کردن به همه کس و همه چیز و سرازیر شدن اب از لب و لوچه اشان فورا عازم سرزمینهای فخیمه می گردیدند!. 





بعلاوه بدبختانه ! تا امدیم برای از بین بردن اخلاق در خانواده ها فحشا و سکس بدون ازدواج و شرع را بین جوانان رواج دهیم با مقالات علمی و تحقیقی و دانشگاهی خود بخشی از فعالیت های ما را خنثی نمود که باز هم نفرین می کردیم که الهی ! سه تا غده سه کیلویی توکله اش سبز شود !!!. که متاسفانه سبز نشد که هیچ با انهمه فشار و محدویت که ما و اعضای دو گروهای فوق برسرش می اوریم ! سرحال و با انرژی مثل کوه دماوند سربلند ماند! و روی همه ما را هم جانانه کم کرد! بله جناب قاضی این بود کل ماجرای ما و اقای شجاعی !.


----------------------------------------------------------------------






در اینجا قاضی با اشاره به مطالب این چهار گروه رو به متهم سعید شجاعی سعدی نمود گفت:


اقای شجاعی حالا به گناه خودن اعتراف می کنی؟!





و من متهم هم خطاب به ایشان عرض کردم :


بله اقای قاضی حالا فهمیدم ! گناه نداشته و نکرده ام در دنیا چه بوده ! اما جناب قاضی !من اگر باز هم زنده شوم و به دنیا برگردم حاضر نیستم یک ثانیه ارامش وجدان و حفظ دین و شرافت و کرامت انسانی را بعنوان جانشین خدا بروی زمین برای بدست اوردن پست و مقام و ثروت و شهرت و شهوت ندید بگیرم!


و یقینا همانگونه زندگی می کنم که کردم تا ریالی حق خدا و مردم و نظام و بیت المال بردوشم نباشد و تاسر سوزنی به کسی ستم و نامردی روا نکرده باشم! و تا اسوده بخوابم ! و اسوده بمیرم ! و مرد باشم و یک انسان "ادم"!!!.


--------------------------------------


قاضی نگاهی بمن کرد و فرمود این هم یکی از ازمایشات خداوند و افریدگار تو بود !بشارت باد تورا ! که از انهم سربلند بیرون امدی!.


 اقا ! همین جا بود  که ناگهان با صدای موذن مسجد محل از خواب بیدار شدم تا فریضه نماز صبح را بجا اورم.


ای بابا !!! پس همه این محاکمه خواب بود! جلل الخالق! این خوابی بود که  خیلی راست و عبرت امیز بنظر می رسد!پس الله اکبر! و الحمدالله رب العالمین!


----------------------------


"صلاح کار کجا و من خراب کجا"


"ببین تفاوت ره کزکجا ست تا به کجا"


"دلم زه صومعه بگرفت وخرغه سالوس"


"کجاست دیرمغان و شراب ناب کجاست"


"چه نسبت است به رندی صلاح و نقوا را"


"سماع وعظ کجا و نغمعه رباب کجا"


"زروی دوست دل دشمنان چه در یابد"


"چراغ مرده کجا شمع افتاب کجا"


"چو کحل بینش ما خاک استان شماست"


"کجا روییم بفرما از این جناب کجا"


"مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است"


"کجا همی روی ای دل بدین شتاب کجا"


"بشد که یاد خوشش باد روزگار وصل"


"خود ان کرشمه کجارفت و ان عتاب کجا"


"قرار و خواب زه حافظ طمع مدار ای دوست"


"قرار چیست صبوری کدام و خواب کدام"


(حافظ)


نوشته شده توسط سعید شجاعی سعدی در ساعت 12:31 
--------------------------------------
ب - طنز دوم :




"خواب سیاسی اولین سحر ماه مبارک رمضان"            A POLITICAL DREAM OF ME  











ایا شما تا حالا خواب سیاسی دید ه اید .انهم در باره خودتان و از سوی کسانی که بر علیه شماناجوانمردانه و بدور از هر توجیه شرعی و قانونی" مسئله افرینی" و توطئه  بر اساس کینه و بخل و حسادت شخصی نمایند ؟ من که سحر اولین روز ماه مبارک رمضان(که همینجا حلول ان را بر همه مسلمانان و بخصوص شیعیان جهان تبریک عرض می کنم ) ان را تجربه نمودم و هم اینک این خواب را برایتان تعریف می کنم .




1 - یاداوری:




 - این خواب کاملا طنز و تخیلی است . اما ریشه حقیقی و واقعی ان در درد و ظلم های است که بر نویسنده وارد ساختند و هر دقیقه و ساعت او  به جبر زمانه باید تبعات اعمال شیطانی  و غرض و مرض مابانه دیگران را باید تحمل کند.در این خواب شما با  مباحث و گفته های دو هویتی روبرو هستید که اولی شخصیتی شیطانی و دنیا طلب دارد  (با  سوی استفاده از  قانون و حفظ ظاهری شعائر )  و دیگری شخصیتی که خدا ترس و قانون مدار  است و دلش می خواهد امور حکومت و مردم درست پیش روند اما از چنان جایگاه و قدرتی برخوردارنیست تا به خواست خود جامعه عمل بپوشاند لذا نهایتا تسلیم






نظر نفر اول می شود. این دو شخصیت را  می توان بعنوان  نماینده  و سمبل دو قشری که در رد ه های میانی   و یا پایینی  هر جامعه و یا  هر دستگاه حکومتی در دنیا و منجمله در نظام  مردم سالاری دینی  و بین اقشار مردمی ما در راس کار هستند  و یا  به هر صورت دست بالا رادارند بحساب اورد . در این خواب سیاسی  از جفا و ظلمهای فراونی می خوانید که توسط افراد انگشت شماری با سوی استفاده از قانون و قدرت و موقعیت خود  بر من (و یا دیگری) روا داشته اند .  شاید در نگاه اول هر ساده اندیشی!  من باید به همه چیز بدبین  و از ظلم و جور بی حد و حساب این عده بدبخت و بیمار  به عناد بیافتم  ! اما بر عکس با افتخار اعلام می کنم یک ایرانی خدمتگزار مردم و نظام بوده و هستم و رفتار چند نفری که بنظر می رسد از لحاظ شخصیتی و روانی مشکل اساسی دارند  








(و از فقر نداری و با سوی استفاده از ابزارهای قانونی در اختیار خود  خود را به زر و زور تزویر و ریا مسلح کرده اند ) هرگز سبب نخواهد شد تا  ذره ای از عشق و علاقه عمیق بنده به نظام و کشور و تاریخ و تمدن بزرگ  ایران عزیز  کم نمایند . به همین دلیل  برای صدمین بار رسما اعلام می کنم همه انها را هم بخشیدم ولی واگذارشان را بخدا و خودشان می نمایم و به این کوردلان شیطان صفت می گویم که اگر از اسمان شهاب سنگ هم بجای رفتار  پست و ناجوانمردانه کنونی اتان  بر سرم ببارید !  لحظه ای حاضر نیستم به نظام و کشورم پشت نمایم ! و مجدا می گویم  همه انها  را بخشیدم  و تاکید می کنم برسم جوانمردان و مردان خدا و اخرت بین !




 اگر شما چنین ناجوانمردانه و شیطانی تازیده و  می تازید من حاضر نیستم حتی  خاری  به کف پای شما  بنشیند که هیچ ! بلکه برایتان از خدا ی عادل و بزرگ  شفای  کامل و بازگشت سلامتی روح و روان که بعلت کیف و سرمستی وصف ناپذیر کسب هر دم بیلی" زر و زور و شهوت " به عدم تعادل شخصیتی  و عقده  شدید دچار شده اید خواستار و نیز برایتان  یک زندگی سالم و با عزت (و نه ذلتمند  کنونی) مسئلت می نمایم .




 -----------------------------------


2- اما خواب سیاسی من!




-ای بابا کی به کیه ! انچه من می گم درسته و وای به حال کسی که زاویه اش با من یک میلی متر نخواند .




-مهم نیست توانش چقدر است و اصل و نسب دار و متعهد و دلسوز و سه مهارت تخصصی  جهانی و روز دارد .




-مهم اینست که من تشخیص می دهم او مسئله دار ! و ناباب است .




-چی گفتی  کل زندگیش را زیرو رو کردید چیز مهم منفی پیدا نشد ! غلط کردید !مورد ندارد بتراشید! مثلا ببین زمان دانشجویی  و در خوابگاه مردانه که کولر و پنکه بدرد بخورهم نبود با شرت در تخت خود نخوابیده !






 حتما خوابیده مگه در ترم تابستانه  و  در هوای گرم  جهرم  با حرارت حدود  50 درجه  انهم 22سال قبل دانشگاه نبوده  ! پس حتما اینکار را کرده خوب پسر خوب همین می شود یک مسئله غیر اخلاقی  و یک برگ اضافی دیگر بر پرونده ای که برایش ساخته ایم  ! .






 تازه چشماش هم سبز است پس حتما  پارسال با سبزها رابطه داشته! این هم یک جرم دیگه ! خاک بر سر !  مگه ندیدی چطور به بهانه هک شدن وبلاگها ش  حدود ده ماهی مطلب تو سایتهایش نگذاشت که اگر گذاشته بود در ان قیل و قال  و شلوغی بعد از انتخابات خوب می شد ناکارش کرد  و برای همیشه از شرش خلاص شویم که نشد !.




هی میگه اگر می خواهیم نابودش کنیم با این بهانه و دلایل مسخره این کارشدنی نیست باید فکر دیگه ای بکنیم ! هی میگه او برای پیروزی انقلاب و بعد هم جبهه و کمک رسانی به اسیب دیده گان  زلزله در قالب امدادگر هلال احمر و نیز اموزش مجانی زبان انگلیسی  و کامپیوتر به  مددجویان و افراد معلول تحت حمایت بهزیستی  و دختران و پسران دبیرستانی و دانشگاهی مشمول طرح تابستانه  مساجد محل زندگی خود  و نیز دختران  و پسران بسیجی محل خود با تحمل  مشقت فراوان  خدمت فراوان نموده  است .




باز میگه پدر او (مرحوم حاج علی قاسم  شجاعی سعدی "ره" )کسی است که همه دار و ندار  و ثروت فراوان خود را صرف امور خدمت به خدا و  مردم ندار و گرفتار  نمود. در این کار انقدر اصرار نمود تا به ورشکستگی رسید تازه انوقت هم دست از خدمت به خدا و  مردم با وجود فقر و نداری شدیدی که دچارش گردید! برنداشت.




- چقدر بگم ما کار به خدمت او و یا  پدرش به خدا و مردم و نظام و کشور نداریم ما فقط به اثار منفی کار و تلاش او بر منافع شخصی و ثروت و موقعیت ( هردم بیلی ) خود داریم که از همه چیز مهم تر است!.پس کارها و خدمات فراوان مثبتش را فراموش کن و بگرد نقطه ضعف  هایش را پیدا کن !.




- باز که گفتی گشتیم چیزی پیدا نشده  ! بابا مگر سال 60 به زبان انگلیسی مسلط نشده  اخه توی ان هنگام کی فکرش به این کار می رفت بجز یک ادم مشکوک ! مگه وقتی تو اداره کارمی کرد وا نداشتیم  کارمندش با او انگلیسی حرف بزند تا بگوییم قرار و مدار در در ! می گذارند ! مگه  با مدیری  که اهل یکی از روستاهای شمال  کشور بود بر سر کارهای غیر اصولی که هم هزینه فراوان به بیت المال تحمیل می نمود و هم انقدر ان مدیر باسواد بود که وقتی این شجاعی !




کتاب "اتمسفر "  را ترجمه نمود و مورد تایید کارشناسان هم قرار گرفت  او به شجاعی گفت: اخه کتاب اتمسفر (لایه های هوای جو اسمان) چه ربطی به هواشناسی و تو دارد! و کتاب را گرفت به گوشه ای پرت نمود و  بعدها همین شجاعی  با نگارش  چند مقاله علمی و ارسال انها برای سمینارهای هواشناسی و اداری و بعد هم  با پذیرش علمی  ان مقاله ها توسط هیئت متخصصین داوری  لج مدیرکل و باند  خیلی دست پاک !  و  با سواد ! و  صد البته خیلی توانمند وقت را




دراورد ! خوب همین می شود تمرد از دستور مدیر کل  و مقابله با  اعضای محترم باند جناب مدیرکل وقت ! و دیدی که بعد از استعفای شجاعی  و در نبود او همین باند  هر چه خود کرده بودند و هر چه گند بالا اورده بودند را به پای شجاعی گذاشتند و ما هم چشم خود را بستیم تا برادرا  ! حساب این اقا را برسند  دیدی که احمق جان !  اب از اب هم تکان نخورد ! مرد ناحسابی مسئله ای مشکوک  و غیر اخلاقی تر از این موارد چی می خواهی که او مرتکب شده است !!!.








 -ای بابا این چه حرفی که می زنی چرا میگی ما داریم  مسائل را توی روز روشن 180درجه برعکس نشان میدهم و اتفاقی نمی افتد!!!.




  باز میگه اینا که  گفتی حسن تقوا و درستی مدیریت و توان و شخصیت و سواد و تعهد شجاعی را می رساند نه عیب و ایراد او را بابا جان ! من و تو این قدرت(!!!؟) را داریم که هر خوبی را بد و هر بدی را خوب نشان دهیم ! خوب حالا همه این کارهای شجاعی را بد نشان بده و ببند به پرونده اش ! کی می خواهد در حال و اینده من و تو را باز خواست کند . هان  بگو کی می خواهد؟!.








- هی میگه وظیفه اخلاقی و قانونی یک انسان و یک ایرانی  ازاده (چه برسد به ایرانی مسلمان )ان است که به هنگام مسئولیت باید همانگونه رفتار  و عمل کنند که شجاعی عمل کرده است! تا هم مردم و هم خدا راضی باشند و هم به بیت المال خیانت نشود و هم کارها درست و صحیح و قانونمند و علمی و شرعی پیش روند.باز میگه هر ادم شرافتمندی را هم که جای شجاعی می گذاشتند همانگونه عمل می کرد که شجاعی عمل نموده است!.






- بابا اگر افراد پاک دیگر هم همین کارها را می کنند که دیگر مزاحم بخور بخور و خار چشم ما که نبوده اند !  همه که نمی خواستند  کاندید نماینده گی مجلس و غیره شوند همه که در اینترنت این همه مقاله نویسی و خود نمایی که نمی کنند همه که مدعی و  ندای صلح طلبی و  تحلیل مسایل خارجی جمهوری اسلامی را سر نمی دهند ! مگر یادت رفته دوسال قبل می خواست سازمانیNGO""  را بنام "پاسداران صلح و امنیت ملل " درست کند و خودش رییس ان گردد و در منطقه و جهان با محوریت جمهوری اسلامی ایران صلح و امنیت را گسترش و ان را تعمیق و نهادینه گرداند !  که از شانس خوب ما موفق به انجام این کار نشد !. باز میگه اگر شده بود که بد نبود هم منافع جمهوری اسلامی بیشتر و بهتر  تامین می شد و هم منطقه و جهان  ارامش و همکاری بیشتری را تجربه می نمود  و تازه  می شد با این کار جلوی هر جنگی نا خواسته و غیر ضروری را گرفت و نهایتا علاوه بر منافع و امنیت نظام و  مردم ! همچنین منافع شخصی من و تو هم  بیشتر تامین می گردید.






 ای بابا ! یادت رفته در جنگ 8 ساله چقدر پول از احتکار و دلالی جنس مورد نیاز نظام و مردم به جیب زدیم .نمی بینی این اقا می خواهد با جلو گیری از یک جنگ مجدد هزاران برابر کسب و کاری که در جنگ هشت ساله داشتیم را ازبین ببرد !ای لعنت بر این حسود بخیل!.






- بابا جان !این  لعنتی همچین پرو شده که نظریه پردازی سیاسی برای اینده روابط خارجی  نظام و منطقه و جهان  هم می کند! خبر داریم چند مرتبه به سمینارهای معتبر جهان  دعوت شده و دو بار هم  توسط وزارت کشور شیطان بزرگ از طریق اعلام اینترنتی   برای گرین کارت و اقامت دایم در امریکا دعوت شده اما این لعنتی حتی جوابشان را هم نداد که اگر داده بود  با یک انگ خلق الساعه  امریکایی تا ابد او را زمین گیر و یا به زیر خاک می فرستادیم و همانگونه که  وزیر وقت انگلیس بعد از سرنگونی دکتر مصدق گفت "حالا می توانم یک خواب راحت بکنم " ما هم بعد از زیر خاک کردن این اقا خواب راحت می کردیم! الهی  شجاعی مردشور ببرت!  که خواب و اسایش( شیطانی )ما را بر هم زدی !.البته بین خودمان بماند !  یک جور هایی به همت و اراده  و شخصیت  والا ی شجاعی هم حسادت دارم  و هم در حیرتم که چطور این مرد چشم بر همه خوشیها و لذایز دنیا بسته ! به جان خودم من حاضرم همه چیزم را بدهم تا بگذارند بروم ان طرفها "زندگی " و " حال " کنم !. انوقت این بابا را دعوت می کنند ناز می کنه و احمق ! انها را  تحویل نمی گیرد.




-  تازه اگر میگذاشتیم که  همه ایمیلها وپیامک  و تلفنها ارسالی برای او بدستش برسد و از همه دعوتها و اظهار نظرها  اگاه می شد !  اونوقت دیگه چی می شد! . ای بابا باز میگه  در پوشش قانون دارم کینه  و غرض و مرض شخصی  و محدودیت های غیر قانونی و غیر شرعی و ناجوانمردانه در موردش  اعمال می کنیم ! .باز میگه او خادم مردم و نظام و صلح و امنیت ملی ما و منطق و جهان است و به هیچ گروه حقوقی و سیاسی  و یا شخص حقیقی بجز به خدا و نظام و خودش وابسته نیست!. او  یک فیلسوف  و دانشمند بی ادعا است ! اخه احمق جان






معلوم که وابسته نیست  معلومه که با سواد و مجرب است نه ما که  همه دنیا بخوبی می داند ! تمام کارهای خداپسندانه و خادمانه و صلح طلبانه  او خود جوش و بدون ریالی سود شخصی برای اوست. اما چرا نمی فهمی منافع مالی و سیاسی و غیره ما حکم می کند که حتما به یک جا وابسته اش کنیم  و گرنه فردا و یا پس فردا فلان مسئول کشوری و یا سازمانهای علمی و هنری و فرهنگی جهانی امدیم شد و خواستند  از توان  و اخلاص و مدیریت و دانش او استفاده کنند  و فهمیدند این اقا مورد کینه و غرض و مرض شخصی ما قرار گرفته و با همه توان با پرونده سازی  دروغ برایش مسئله نداشته افریدیم انوقت نان ما  که اجرمی شود و همه لذایذ و ثروت وامکانات باداورده و  "هردم بیلی "  که بنا حق مال خود کرده ایم  ول می شود.! مردک تو ای ! که برای او دلسوزی میکنی یادت رفته در روستا و شهر خودمان اه در بساط نداشتیم و با همین کارها و حق کشی ها و از میدان به در کردن نخبه گان دلسوز و توانمند با سواد بوده است که به چنین جایگاه و ثروت و لذتی رسیده ایم  ! حالا می خواهی با دلسوزی الکی همه چیز را از دست بدهیم !  هی میگه  اخرش خدای است باید از انتقام خدا بترسیم!




- اخه احمق جان اگر  این کارها را نکنیم و خدای ناکرده روزی او جای من و تو را گرفت اون وقت می دانی وقتی بفهمد چه ناکرده ها  و چه چیزهای که خودش  روحش هم خبر نداشته به ریش نداشته اش بسته ایم چه می کند! ای بابا چرا حرف حالیت نمی شه هی میگه او همه را بخشیده و مرد پاک و باخدا است و اصلا اهل انتقام  و کینه ورزی نیست تازه هر چه برایش بافته ایم را پنبه کرده و با وجود همه محدویتها و ضلم ما توانسته از حداقل امکانات موجود حداکثر رشد و پیشرفت را برای خود و خانواده و فامیل و نظام و مردم و کشور و تحکیم  صلح و امنیت منطقه ای و جهانی استفاده کند !  باز میگه که اگر کارهای زشت ما برایش اثر گزار و مهم بود. حداقل برای خلاصی از اعمال زشت و ناجوانمردانه ما مهاجرت می کرد  چرا که  هم زبان بلد بود هم سه مهارت  تخصصی روز دنیا با تجربه  فراوان  کار و مدیریت  لازم را هم دارد. ان طرفها هم که برای چنین فردی با این توانمدیها جان می دهند و انجا هم امثال من و تو شاید پیدا نشود که با این شیطنتها و رفتار زشت و ناجوانمردانه زیراب هموطن مخلص  و خادم  و کار بلد خود را بزنند!.




- بابا جان همین که ما این همه بلا سر ش اوردیم نرفته است هم مشکوک است! ببخشیدا: شما یا نمی فهمید یا خودتان را به نفهمی زده اید ! اقاجان این بابا را هزار غل و زنجیر ناپیدا به دست وپایش بستیم و همه چیزش را کنترل می کنیم  ببین لاکردار ! خود و خانوداه اش را به کجا رسانیده تا سال 67 که او به دانشگاه رفت فقط سه دیپلمه در خانواده اشان بود و با تشویق مستقیم و غیر مستقیم  او هم اینک دو  استاد دانشگاه و دهها دانشجو و یا فارغ التحصیل رشته های مختلف در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد  و دکترا و بالاتر  دارند .حالا فکر کن اگر ازاد بود و محدویت تحمیلی ما نبود دیگه  چه می کرد . انوقت میگه او خطرناک نیست! هی میگه اینها که گفتی بد نیست !.




 باز میگه فعالیتهای اینترنتی او برای تحکیم پایه های صلح و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و منطقه و جهان است و برای جلوگیری از جنگ غیر لازم و تلفات  شدید در دو طرف  است !. باز دلسوزی می کند و میگه حیف همچین شخصیتی ! کم پیدا میشه کسی که بدون داشتن منافع مالی و جناحی و سیاسی خودش را به هر اب و اتشی بزند تا به نظام و مردم و صلح و امنیت جهان خدمت کند تازه به جای تشکر و پاداش از طرف ما مورد شدیدترین ظلم و ستم هم قرار گیرد و تازه دم هم نزند ! بنظر من همه کارهایش مثبت است حیف همچون فردی است که ما این همه بلا سرش می اوریم !.






- کارهاش مثبت است که هست  سرش را بخورد ما چیکار تاثیرات مثبت برای مردم و نظام و منطقه و دنیا  داریم !ما باید فکر تاثیرات منفی  فعالیت های او برای منافع شخصی خودمان باشیم .مردک  ! اگر روزی همه بفهمند که ما چنین شخصیتی را با این توانمدی  بالا را  با کینه و غرض شخصی  منزوی و گوشه نشین کردیم انوقت نان و ماشین های رنگ و وارنگ و خانه های بسیار و صیغه های خانمهای خوشکل و تنگل و منگل و دسته گل  ! همه پر می کشند انوقت باید برگردیم به کارهای یدی و حمالیهای قبل  در روستا و اطراف شهر!  احمق جان !  دلت می خواهد اینجوری بشه و با اوج گرفتن او  و امثال او همه این امتیازات و رانت ها و امکانات و رفاه باداورده ای را که در روستا و جنوب شهر خودمان حتی خواب ان را هم نمی دیدیم ! یکجا از دست بدهیم ! .






-کور بودی هرچه گشتیم و هرچه خواستیم حتی ریالی خلاف از سوابق اداری او گیر بیاریم پیدا  نشد که نشد تازه معلوم شد او خود دزدگیر است و به احدی اجازه دست اندازی به بیت المال را نداده است.باز میگه اگر او و امثال او اوج نگیرند و مسئولیت نداشته باشند مثل ملا نصیرالدین است که شاخه زیر پای خود را اره می کرد و مثل سوراخ کردن و شکستن  قایقی است که در دریای طوفانی روی ان ایستاده ایم!.




- برو بابا ! هر بلای سر همه اومد سرما هم می اید فقط مهم این که او و امثال او نباشد! بجان خود من حاضرم بیگانه به اینجا حمله کند اما  امثال او  در  راس امور نباشد چرا که زود با بیگانه رفیق می شویم می گویم بابا ما ازاول هم با شما بودیم فقط  از روی ناچاری با نظام همراه شدیم! درست همان کاری که بعضی از افغانها و عراقیها کردندچه ثروت و مقامی هم که نگرفتند!






- باز حرف زد  بابا اسم اینکار اصلا  خیانت نیست  ! برعکس دانستن قدر شانس و اقبال و موقعیت مناسب است! .باز میگه اگر جنگ  غیر ضروری بشه ممکن است نظام  و کشور و  تمامیت ارضی و امنیت ملی و جان و مال و ...  مردم و نیز امنیت منطقه و جهان بخطر بیفتد و جنگ جهانی سوم شروع گردد  ! بابا  بخطر افتاد که افتاد جنگ جهانی شد که شد ! اتفاقا منافع ما در این  است که همه چیز بخطر بیفتد اخه مردک ! در اوضاع ارام کی می تونه ثروت یک شبه بهم بزند فقط  در اوضاع نا ارام و شیر تو شیر است که ما برای کسب ثروت (حرام ) ولی فراوان قادر به انجام هر کاری هستیم !.




 هر چند اینها  که میگی همه  نوشته ها و حرفهای  اون باباست  که الکی  در تحلیل ها ی وبلاگ هایش  شلوغش کرده  اصلا جنگی در کار نیست  تازه اگر قرار بود که جنگی هم بشود با تحلیل های هشدار گونه او و نامه پراکنی هایش و فعالیتهای دیگر صلح طلبان داخلی و خارجی ! متاسفانه  در عمل هم توانسته اند همه مسئولین  و صلح طلبان  داخل و خارج  را  با تحلیل هایشان بیدارتر نمود ه اند و جلو جنگ غیر ضروری را  بگیرند ! پس  خاک برسرت ! که بجای  فکر اساسی برای نابودی او  تحت تاثیر مطالبش هم قرار گرفته ای ! مارا باش با کی کارمیکنیم انوقت میگه بهش نگم مشکوکی!




-باز میگه ما با این کارهایمان عملا  قصد جان او را کرد ه ا یم !  بابا چرا نمی فهمی ! فرض کن  قصد جانش را کرده ایم .خوب کردیم  ! کسی که  مانع  منافع  شخصی ما  باشد سر انجامش همین است می بینی که اول منزوی و گوشه نشینش  کردیم  تا ببینیم نتیجه چه می شود  ایا خفه می شود و مزاحم امورات ( شیطانی) ما نمی شود و  دیگر دم از مدیریت و منافع ملی و تمامیت ارضی نظام و کشور نمی زند . بعد اگر لازم باشد برای حفظ  پست و ثروت و خانه و رفاه ظاهری و کیف با خانمهای خوشکل صیغه ای ! هزاران مثل او را نابکار هم می کنیم ! اما تا حالا که سیاست مسئله دار کردن او خوب جواب داده به کور ی چشمش بازهم جواب خواهد داد.






  اما اگر خواست غلط زیادی کند و  انوقت فورا نفله اش می کنیم و تا ان روز در توالت و حمام و خانه و  مغازه و خیابان و اینترنت  و تلفن و سواری و اتوبوس خواب و بیداری مواظبش هستیم تا غفلتا زنجیرهای دست و پایش را خودش و یا دیگری  پاره نکند و نهایتا با مهاجرت گورش را گم کند  و یا در کنج مغازه و منزل اجاره ایش در گمنامی بمیرد! این بنفع همه است  چرا که اگر با این همه بلایی که سرش اورده ایم بیگناه باشد که می رود بهشت! و اگر گناهکار باشد می رود جهنم و ما به نفعش کار کردیم چرا که نگذاشتیم زنده بماند تا گناهاش زیادتر گردد !  باز میگه این طرز فکر شیطانی و ضد بشر و دین  و حیوانی است چرا که خدا فرموده کشتن یکنفر یعنی کشتن یک ملت ! .






-باز حرف زیادی زد ! اصلا بتوچه که جواب منو می دهی تو نباید در مقابل من استدلال کنی تو باید فقط اطاعت کنی هر چه گفتم چشم بگویی ! معنی نداره زیر دست از بالا دست ایراد و اشکال فنی بگیرد! .بار اخرت باشه  از این حرفها می زنی ! مگه می خواهی برای خودت هم  یک پرونده بسازم  ! اصلا تو هم یک نمه مشکوک می زنی نکنه با خواندن مطالب او در سایتهایش گمراه شده ای ! مبینی که دست بساختنم خیلی خوب و خلق الساعه است ! غریبه  و اشنا و همکار  هم نمی شناسد فهمیدی !.




-  باز میگه بیا تمومش کنیم و راحتش بگذاریم اخه نادان ! اگه ازادش بگذاریم همه چیز را دگرگون می کند !  نه دیدی  چه زود او مشکلات را  با قوه هوش استعداد و تجربه و سه مهارت تخصصی اش دور زند مگه  ندیدی ! سیاست بی پول نگه داشتن  و  تحمیل سنگین هزینه های همه جانبه اش را که برای خورد کردن کمرش طراحی و  اجرا کردیم  را چطور دور زد  دیدی رفت مغازه خرید  بی مرام  !




اگر راحتش بگذاریم زود همه چیز را تغییر میدهد !  دیدی چطور ده میلیون از دوازده میلیونی را که برای رهن خانه به صاحب خانه قبلی اش داده بود گرفت و یک مغازه  کوچک در یک محله مستضعف نشین و در یک محل مسئله دار !  شهر شیراز خرید و با دو میلیون باقی هم در همان محله خانه ای را اجاره کرد .تازه می خواست مغازه را به دفتر جهانگردی تبدیل کند  و صنعت جهانگردی کشور و استان را جانی دیگر بخشد که تا حالا با روی زمین کشاندنش  خوب برجکش را زده ایم  و در خماری نگه اش داشته ایم  تا ضمن منصرف کردنش به او بفهمانیم  با کی طرف است و یک من ماست چقدر کره می دهد !






 لعنتی با کارهای بزرگ در این  صنعت می خواست هم ما را برای همه موانعی که برایش بافتیم بیشتر  زیر سئوال ببرد و هم نشان بده که تاکنون بیشتر مجوز های صادره شده غیر اصولی و  در اغلب موارد به کسانی داده شده که جایگاه این صنعت در ایران و منطقه و جهان را درست و بطور کامل و شایسته  و بایسته تشخیص نمی دهند که اگر می دادند وضع جهانگردی ما اینقدر اسفناک نبود و دهها میلیارد  دلار درامد سهم نظام و مردم و کشور ما از صنعت جهانگردی جهان  براحتی اب خوردن به جیب کشورهای چون ترکیه و امارات و غیره نمی رفت  انهم با وجودی که تمدن و فرهنگ کهن ما و اثار تاریخی ثبت نشده و  ثبت شده  جهانی ما  اگر نگوییم منحصر بفرد است می توان گفت یکی از شناخته شده ترین و مهمترین  ان در تاریخ  و تمدن نوع بشر است.






- این چه حرفی که  می زنی! یعنی چه که  چرا پرونده های را که برایش ساختیم  به دادگاه نمی بریم !بابا  چرا نمی فهمی  هر که ندونه من و تو بهترمی دونیم ! همه محتویات  ان پروندها خالی بندی  و پاپوشی است که برایش درست کردیم خب اگر پرونده برود دادگاه ! قاضی و همه مقامات کشوری  که او در 5 سال گذشته مقالات تحلیلی و اینترنتی خودش را برایشان فرستاده می فهمند که ما  بدون دلیل و مدرک شرعی و قانونی و فقط برای کینه و غرض ورزی شخصی و با سوی استفاده از قانون و موقعیت خود چه جنایت و بلای سر او اورده ایم و دستمان رو می شود. انوقت باید هم تاوان و خسارت کارهایمان را بدهیم و هم  احتمالا محاکمه و یا بیکار شویم و هم این همه ثروت و کیف  و تفریح و  لذتی که  در روستا و محله فقیر شهرمان به خواب هم نمی دیدیم  ! را یکجا از دست بدهیم .




تازه کی حریف زبان و منطق او می شود و  از همه مهمتر کدام قاضی را می توانیم پیدا کنیم که  با زیر پا گذاشتن  قانون و  دین و شرف و وجدان کاریش هر چه ما بگوییم حکم دهد ! . متاسفانه دیدی که هر چه گشتیم  ریگی هم توی کفشش پیدا نکردیم که انرا در بیاوریم و به قاضی نشان دهیم  تا برا اساس ان حکم صادر شود  ! پس  دادن پرونده به دادگاه همانا و روسیاه شدن و سنگ روی یخ شدن و صد البته کنف شدن ما و نیز  رو شدن جرم و جنایت ما هم همانا.








- از همه اینها گذشته مگر نمی بینی عملا مدافع و سخنگوی غیر رسمی و خود خوانده مسایل سیاسی خارجی نظام و  کشور از طریق ارایه تحلیل و پیشنهاد و نظریه های  خودش شده است و از قضا کارهایش اثرات بسیار مثبتی هم  برای امنیت ملی و منافع مردم و نظام داشته است   و احتمالا  حساسیت  زیادی  در باره او و کارهایش ایجاد شده که متاسفانه تا حد زیادی دست ما را برای نفله کردن یک جایش بسته است فعلا صلاح اینکه  برای مقابله با چنین فردی که حساسیت در باره اش نسبتا  زیاد است همین شیوه یعنی منزوی کردن و تنگدست نگه داشتن و پاییدن همه وقت و همه جوره و  24  ساعته او و دور نگه داشتنش از مسئولیت و مدیریت اداری بخصوص کشوری و بین المللی ! و البته جلوگیری از  تاسیس دفتر جهانگردیش  کافی است تا وقتش برسد و کارش را یکسره کنیم.




-  البته  با رد صلاحیت او در اکثر  انتخاباتی که او کاندید شده  ! و  همچنین با مقابله  مستقیم و یا غیر مستقیم با  تبعات و رفتار و اعمال دلسوزانه و مدبرانه اش برای کمک به مردم و نظام   و صلح و امنیت ملی ایران و منطقه و جهان سعی کردیم  تا دستمان در ظلم و جنایتی که سالهاست بر او  و  نظام و جامعه ای  که می توانست بیشتر و بهتر از انچه تاکنون از کارهای او بهره گرفته است استفاده نماید رو نشود و گرنه کارمان خیلی مشکل می شد  . ضمنا شانس اوردیم که همه را بخشیده و  اهل شکایت هم نیست چرا که از طریق بازرسی خودمان و یا  دادگاه نظامی می توانست نه تنها حق خودش را اثبات کند که ما را هم رسوا و محکوم  کند .






اما چون  بر خلاف من و تو دلسوز با تقواست هرگز حاضر نیست حتی برای احقاق حق خود" امنیت و کلیت ما " را زیر سئوال ببرد!پس می بینی کسی جلودار مانیست باید تا می توانیم بر او بتازیم تا امورات (شیطانی )ما  بگذرد  . فکر عاقبت کار   عقوبت دنیا و اخرت و انتقام و خشم  خدا را هم نکن  ! با خدا هم یک جوری سر این مسئله کنار می ایم  که اگه با ما کنار نیاید یک پرونده هم برای او درست می کنیم (استغفرلله) ! ما اینیم دیگه ! کی می توانه مچ ما را بگیره ! اصلا مگر کسی جرات می کنه در باره ما حرف بزند چه برسد به اینکه کارهای ناجوانمردانه و غیر قانونی امثال من تو را رو کند ! پس می بینی که جان و مال و اینده و  ابروی همه دست من و تو است و هر طور که منافع ما ایجاد کند با  انها بازی می کنیم ! کسی جرات دارد حرف بزند تا ناکار و نفله اش نماییم ! حالا  باید دیگه خوب  خوب شیرفهم شده باشی !.








- بله حاج اقا ! شیر فهم !شیرفهم شدم!




- پس پاشو بریم که دو تا تیکه مامانی برای صیغه امشب سراغ دارم ! فقط یادت باشد به خانه ما زنگ بزنی و بگی حاج اقا امشب به ماموریت فوری رفته و فردا برمی گردد به خونه خودت هم زنگ بزن .




- چشم حاج اقا حتما زنگ می زنم.


همینجا بود که زنگ ساعت مرا برای خوردن سحری اولین روز ماه مبارک رمضان 1389 مرا از خواب بیدار نمود.


---------------
شیراز -سعید شجاعی سعدی - 5شنبه بیست  و یک  مرداد 1389برابر با اول رمضان 1431 و  مصادف با 12 اگوست 20
--------------------------------------------------
اصل مقاله مورد اشاره مطلب اول این پست.


HAARETZ.COM




Sun, August 29, 2010 Elul 19, 5770


NEWSOPINIONJEWISH WORLD






A needless war






Like the public in Israel or India, the Iranians want a "strong state" that can "confront all challenges."






By Zvi Bar'el


"It is impossible to separate Iran's nuclear plans from the nature of its regime," President Shimon Peres tactfully explained to the director general of the International Atomic Energy Agency, Yukiya Amano. Amano, who was received in Israel as a persona non grata because he came to consider ways to monitor nuclear matters here, did not need a lesson. His five years of work at the IAEA have taught him everything one needs to know about the Iranian regime.






As for the link between a regime and a threat, he knows what every Japanese citizen knows. Amano once declared that he opposes the proliferation of nuclear weapons because he comes from a country that experienced Hiroshima and Nagasaki. In those days, it wasn't Iran, but rather the Japanese emperor against the U.S. government. Regimes mired in trouble, like those afflicted by hubris, pose threats. These facts apply today to the Iranian regime.






But the connection Peres made between a regime and nuclear activities should arouse interest. Let's say Iran had a different regime - that it chose as president Mohammad Khatami or Mir Hossein Mousavi, both "reformists" disposed toward dialogue with the West, and also supporters of their country's nuclear program. In such a scenario, would Iran's nuclear program become tolerable, just as India's or (according to foreign sources ) Israel's? If the answer to that question is yes, the most effective solution regarding Iran would be political and diplomatic, not military.






The carrot-and-stick steamroller that has hit Iran - the sanctions and incentives regarding oil and enriched uranium - reflects a perception that Iran remains susceptible to pressure. Unlike North Korea, and like Pakistan, Iran is not a lunatic state.






The frustration stemming from Iran's lack of compliancy is understandable, but this shouldn't automatically produce the conclusion that military action is the only solution, especially since limitations and implications render a military operation more of a threat than a solution. In fact, a key consideration should be the damage Tehran would cause to Israel and/or its pro-Western neighbors in retaliation for an attack. True, some people believe that the death of thousands of Israelis is an acceptable price for an attack, but that's a demagogic claim based on the fallacious assumption that Israel could sustain so many casualties.






The common denominator in American and Israeli military assumptions is that the attack under consideration is not akin to the Iraqi or Afghani model, nor is the occupation of Iran being considered. Experts are speaking in terms of "a strike" or "a series of precise strikes" on a scale comparable to the attack on Syria or the destruction of the Iraqi reactor in 1981. Nor is there an intention to destroy the entire Iranian nuclear infrastructure; the idea is that a slap in the face would make clear to the Iranian regime that the West is not afraid of taking military action.






This is where the military option's paradox is to be found: the planners might know where to strike, but they don't know what would really effect change in Iran. What percentage of Iran's nuclear industry needs to be wiped out so Tehran forgoes its dreams of nuclear weapons? Would pulverizing centrifuges suffice? Should the Russian reactor at Bushehr be attacked? Or perhaps university laboratories? Since a military strike creates opportunities, perhaps Iran's government should be wiped out to sever the connection between the regime and nuclear activities?






The experiences in Iraq and Afghanistan, as well as Israel's experience in the territories, suggest that not even direct occupation guarantees victory, or deterrence. Proponents of an attack on Iran, who have yet to put together a plausible "day after" scenario, should heed the lesson of these occupations. Their strategic horizon goes no farther than the journey by the planes that would drop the bombs, or the flight of sea-launched missiles that would hit a "target bank."






These observers have trouble understanding that there are a number of political currents in Iran and a lively public debate. Like the public in Israel or India, the Iranians want a "strong state" that can "confront all challenges." Regarding the nuclear program, there is no difference between the regime and Iran's citizens. Firing missiles at Iran is not the way to return that country to the family of nations.